جنگ میان جناحهای مختلف جمهوری اسلامی بیش از هر زمان دیگری شدت میگیرد؛ جنگی که در پایهایترین سطحی محصول شکاف عظیم میان مردم و حکومت است و در سطحی دیگر محصول شکست کامل خط سیاسی و پروژههای علی خامنهای در ایران و خاورمیانه. شرایط طوری است که ستون خیمه نظام، خامنهای به ته خط رسیده؛ سیستم تحت امر او دیگر کار نمیکند، اما هنوز کسی قادر به کنار زدن او نیست.
در آخرین پرده از این جنگ درونحکومتی، مهدی کروبی وارد عمل شده و خط و نشانهای جدی برای خامنهای و هوادارانش کشیده. او درست در دل دعوای علنی روحانی و خامنهای که نظام را به دو شقه تقسیم کرده، شمشیر انتقاد خود به خامنهای را از رو بسته و به بیانی جبههای که به آن تعلق دارد را به روشنی اعلام کرده است.
کروبی روز پنجشنبه ۸ آبان در دیدار با فرزندان میرحسین موسوی میگوید که خامنهای با سرکار آوردن احمدینژاد در سال ۸۴ از طریق اهرم نظامیسازی اقتصاد و سیاست و نیز کنار زدن رفسنجانی (خط تکنوکرات نظام)، کلید پروژه «انحراف خطرناک برای کشور و انقلاب» را زد. او میگوید هشدار دادیم که با این روند «نهادهای نظارتی کاراییشان را از دست خواهند داد و فساد لجامگسیخته خواهد شد»
او سپس این چنین خامنهای را نشانه میرود: «مردم به درستی متوجه خسارات جبران ناپذیر ورود نظامیان به قدرت بودند. اما آن اتفاقات افتاد و ما متهم به فتنه، بی بصیرتی و نانجیبی شدیم و اقتصاد، فرهنگ، امنیت و اخلاق به آن شکل درآمد و آنچه که امروز میبینید محصول همان رویکرد غلط است.»
کروبی سپس با اشاره به ۱۲۰ برابر شدن قیمت دلار ظرف ۱۵ سال دوران حصر خود به عنوان نشانه واضح شکست خط خامنهای، سیاست خارجه خامنهای یعنی تبعیت کامل از روسیه و چین را این چنین به باد انتقاد میگیرد: «انحراف از انقلاب و آرمان شهدا بنحویست که برخی نظامیها در مجلس برای پوتین یقه پاره میکنند.» نکتهای که واضحا به صحبتهای اخیر قالیباف در دفاع از پوتین و علیه روحانی و ظریف اشاره دارد.
در شرایطی که تحولات عینی ایران و منطقه خصوصا با وقوع انقلاب زن زندگی آزادی و روند پس از حمله هفت اکتبر حماس به اسرائیل، شکست سیاستهای خامنهای را انکارناپذیر کرده؛ به نظر میرسد اقدام امروز مهدی کروبی در راستای تقویت روحیه منتقدین خامنهای درون نظام است؛ به این امید که آنها همچون روحانی آشکارا وارد صحنه شوند و خواستار ایجاد اصلاحات ساختاری درون نظام و محدود شدن نقش خامنهای و اراذل نظامی هوادارش شوند.
کروبی و روحانی و امثال آنها، گرچه در بازگویی حقیقت شکست خامنهای روایتی درست ارائه میدهند، اما عامدانه فراموش میکنند که اعلام کنند خط سیاسی خودشان مبنی بر امکان ایجاد تغییرات بنیادین درون نظام، مدتها پیش از این به ته خط رسیده است. آنها به روی خود نمیآورند که جامعه ایران خواست سرنگونی کامل جمهوری اسلامی با همه جناحهایش را در خیزشهای خیابانی از سال ۹۶ تا به امروز صراحتا اعلام کرده و تن به اصلاح حکومت قاتلین و متجاوزین و مفسدین نخواهد داد.
همین موضوع، نقطه بنبست کامل نظام جمهوری اسلامی است که اجازه نمیدهد بدنه رژیم به رغم مشاهده شکست خط سیاسی خامنهای، به جناح حسن روحانی اعتبار داده و به آن وسیعا بپیوندند. همه این جناحها میدانند که بقای سیاسی و حتی شخصی همهشان در گرو بقای کل نظام است؛ از این روست که به رغم همه انتقادات، سیاست مماشات با جنازه سیاسی علی خامنهای با اسم رمز «وفاق ملی» در جریان است. چرا که همهشان به خوبی میدانند که هشدار شمخانی از رگ گردن به تمامی آنها نزدیکتر است: «کشتی نظام را سوراخ نکنید»
