مطلبی از هیئت تحریریه رنگینکمانان ایرانی
در هفته گذشته سفر پورن استار آمریکایی، ویتی رایت به ایران و مواضعی که عملا در دفاع از جمهوری اسلامی و جریانات اسلامی گرفته بود، به بحثها و گفتمانهای گستردهای دامن زد که البته حواشی هم در پی داشت. در این مطلب میخواهیم به صورت مختصر به جوانب مختلف این ماجرا بپردازیم.
اصل ماجرا از آنجا آغاز میشود که ویتنی رایت، بازیگر و کارگردان فیلمهای بزرگسالان به کشوری سفر میکند که موجودیت او به دلیل «تولید و اشاعه فیلمهای مستهجن» با اتهام «افساد فیالارض» و خطر اعدام روبروست؛ حجاب، این سند بردگی زن که مهساها و آرمیتاها به خاطر آن کشته میشوند را بر سر میکند، در خوشی و خرمی از «ایران امن» که مردمش آن را «بزرگترین زندان زنان در دنیا» میدانند، دیدن میکند؛ و بدتر از همه از اماکن امنیتی و حکومتی دیدن میکند و با افتخار تصاویر رهبران تروریسم اسلامی را در اینستاگرام استوری میکند و نهایتا در پاسخ به منتقدین مینویسد: «اگر قوانین را رعایت کنید، ایران کشوری امن است».
مجموعه این بحثها سبب شد که مردم ایران واکنشهای گسترده اعتراضی به ویژه در شبکههای اجتماعی داشته باشند که در آن اعلام کنند:
الف: تصویری که ویتنی رایت از ایران ارائه میکند دروغین است و مشکلات و بحرانهای عظیمی که مردم و به ویژه زنان با آن دست به گریبان هستند را پنهان میکند.
ب: شواهد و قرائن این احتمال را برجسته میکند که سفر ویتنی رایت از سوی حکومت برنامهریزی شده و این هدف را دنبال میکند که ایران را برای زنان امن جلوه کند و از ادعاهای معترضین به حکومت و انقلاب زن زندگی آزادی سلب اعتبار کند.
ج: سفر ویتنی رایت به ایران بخشی از یک پروژه بزرگتر از سوی جمهوری اسلامی است که تلاش میکند در راستای ساختن وجههای بهتر در سطح بینالمللی، چهرهها، شخصیتها و اینفلوئنسرهای دنیا را به ایران بیاورد تا شرایط «آتش زیر خاکستر ایران» که اعتراض از سرتاپای آن میجوشد را عادی جلوه دهد و این تصویر را به دنیا مخابره کند که «زن زندگی آزادی تمام شد».
به طور قطع تمامی موارد بالا به درست متوجه ویتنی رایت است و او به عنوان کسی که با برخورداری از حق استفاده از بدن در دنیای غرب امرار معاش میکند، چطور نقض فاحش پایهایترین حقوق زنان از جمله حق مالکیت بر بدن و حق آزادی پوشش در ایران را نمیبیند؛ و کاملا یک طرفه از آواز و چهچه پرندگان در گلستانی تحت حاکمیت جمهوری اسلامی سخن میگوید. طبیعتا وقتی کسی دارد کشوری که جهان آن را با واژههایی چون «جهنم»، «زندان روباز»، «شکنجهگاه»، «کشور اعدامها» و مشابه اینها توصیف میکند را جور دیگری جلوه میدهد، قبل از هر چیز باید به دنیا ثابت کند که به جیرهخور و مزدور دیکتاتور تبدیل نشده است. شما نمیتوانید حکومتی که القابش جز «اعدامی»، «کودککش»، «تجاوزگر»، «زنستیز»، «هموفوب» و امثال اینها نیست را سفیدشویی کنید و انتظار داشته باشید که مردم آن کشور دست از سر شما بردارند و اعتراض نکنند.
با این همه نقدها و حملاتی که به ویتنی رایت، این ستاره فیلمهای پورن انجام شد خود جنبه تاریکی دارد که باید صریحا محکوم و مورد نقد قرار گیرد. در این روزها شاهد بودیم که بخشی از کاربران در شبکههای اجتماعی حملههایی زننده به ویتنی رایت انجام دادند که به جای نقد، زن بودن، شغل او به عنوان بازیگر فیلمهای بزرگسالان و به طور کلی کرامت انسانی او را هدف قرار میداد. به گونهای که نقد سیاسی به فرد به خاطر گام برداشتن در جهت منافع حکومت آدمکش جمهوری اسلامی با حملات شخصی لمپنیستی و برخاسته از اعماق کثافات مردسالارانه تاریخ جایگزین میشد.
این رویکرد و حمله به ویتنی رایت، به رغم تمامی نقدهایی که به درست متوجه اوست شدیدا محکوم است و مردم و فعالین پیشرو باید در برابر چنین تعرضاتی بایستند. برای سالم نگهداشتن فضای سیاسی ایران و تضمین جامعهای آزاد پس از سرنگونی جمهوری اسلامی، از همین امروز نباید اجازه دهیم که زنستیزی، کوییرستیزی و توهین به حرمت انسانی افراد به جای نقد سیاسی رواج پیدا کند. هیچ فردی، هر چقدر هم مجرم و حتی دستاندرکار در جنایت باشد، نباید به خاطر جنسیت، گرایش جنسی یا حتی شغلاش مورد تعرض قرار گیرد؛ حال این فرد ویتنی رایت باشد، بخشی از اپوزیسیون و یا حتی بخشی از نظام ضدانسانی جمهوری اسلامی باشد.
در پایان هم باید اشارهای داشت به شغل ویتنی رایت به عنوان بازیگر فیلمهای پورن که بخشی از همین حملات زننده را شامل میشد. گرچه ما به روشنی روابط آزاد جنسی (روابط جنسی آزادانه مستقل از مناسبات محدودکننده اقتصادی، قهری، فرهنگی و …) را از تنفروشی تفکیک میکنیم، اما مادامی که در دنیای ما چنین شغلهایی وجود دارد، این حق طبیعی و انسانی هر شهروند است که بتواند برای امرار معاش از جذابیتهای جنسی خود بهره گیرد و به عنوان تنفروش و یا بازیگر فیلمهای پورنو استفاده کند. این انتخاب نه تنها ایرادی ندارد بلکه تاریخ بشریت مدرن در دهههای اخیر روندی را طی کرده است که در نتیجه مبارزات، چنین بخشی از جامعه که به دلایل مختلف دست به چنین انتخابی میزنند، به دلیل خطرات و آسیبهای موجود، مورد حمایتهای گسترده اجتماعی و حتی دولتی قرار میگیرند. بنابراین هیچ فردی مجاز نیست که کارگران جنسی (در هر سطحی که باشند) را مورد حمله قرار دهد و هرگونه تعرض به آنها باید با پاسخ سخت جامعه و دولت (بدیهی است که منظور ایران کنونی نیست) روبرو شود.