بیش از نیمى از جامعه ایران را ما جوانان تشکیل میدهیم. سهم بخش اعظم نسل ما، از حاکمیت رژیم منحوس اسلامى به جز سرکوب خشن، محرومیت سیاسى، فرهنگى بیکارى و ناامنى اقتصادى و اجتماعى نبوده است. توقعات و تصویر به ویژه این بخش از جامعه را از زندگى، علیرغم سه دهه قرنطینه سیاسى و فرهنگى و رواج روزمره باورهاى ارتجاعى، دستاوردها و آرمانهاى پیشرو و انسانى بشریت امروز است که شکل میدهد. نسل ما هنوز جنگش را با رژیم اسلامى نکرده است و امروز میرود که پا به این میدان بگذارد.
امروز این آرزوهاى سرکوب شده ما براى آزادى، رفاه، برابرى، براى جامعهاى برى از جهل و خرافات سیاه اسلامى پاسخ میخواهند. رژیم اسلامى از مهار مبارزه ما عاجز است. جنبش اعتراضى رو به رشد و بالقوه بسیار عظیم ما علیه نابرابرى و بىعدالتى و خفقان و حاکمیت سیاه مذهب، بخشى از نیروى انقلاب آزادیخواهانه طبقه کارگر براى خلاصى مردم و جامعه ایران از بختک رژیم اسلامى و برپائى یک جامعه آزاد و برابر و انسانى است.
نسل جوان ایران، نسلى که در دنیایى تحت حاکمیت سیاه جمهورى اسلامى چشم به دنیا گشوده است، از نزدیک حاکمیت مذهب، تبعیض، نابرابرى، آپارتاید جنسى، عدم تامین اجتماعى و سرکوب و خفقان را تجربه کرده است و علیرغم حاکمیت سیاه جمهورى اسلامى، امید به آیندهاى بهتر را از کف ننهاده و براى تحقق آن به مبارزه برخاسته است.
ما جهانى میخواهیم که سعادت و رفاه همگانى و آزادى و برابرى حقیقى شهروندان منشاء هر تلاش اجتماعى باشد. جهانى انسانى و شایسته بشر امروز. جهانى مملو از شادى و نشاط، جهانى که در آن انسانیت را به بند نکشند و آزادى را سلاخى نکنند. این جهان را باید ساخت.
تاریخ معاصر از یکسو، تاریخ تلاش و مبارزه کارگران و مردم زحمتکش و آزادىخواه براى تغییر جهان، و از سوى دیگر تاریخ اعمال قهر و سرکوب توسط حاکمان و سرمایه داری و دولتها و نهادهاى گوناگونش و خشونت ارتجاع لجام گسیخته مذهبى و ناسیونالیستى براى حفظ ارکان وضع موجود بوده است. این جدالى بر سر سرمایهدارى و سوسیالیسم است. در این جدال همیشه مبارزه کارگران و سوسیالیسم با آزادى و رفاه تداعى شده است و یکهتازى بورژوازى با فقر و فلاکت و بىحقوقى فردى و اجتماعى.
سازمان جوانان کمونیست (سازمان جوانان حزب کمونیست کارگری ایران)، سازمانى است براى به میدان آوردن و متشکل کردن همه جوانانى که علیه استثمار و نابرابرى و فقر، علیه عقبماندگى و مذهب، علیه ناسیونالیسم و قومپرستی، علیه زنستیزى و نژادپرستى، و در یک جمله از سرمایهداری، خسته و بیزار هستند.