درست یک روز پس از پایان سفر دونالد ترامپ به خاورمیانه، خامنهای روز شنبه ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۴ تحت پوشش «دیدار با معلمان» به صحنه آمد تا مثلا جوابیهای سخت به قاتل قاسم سلیمانی دهد و دل هواداران نظام پس از چند روز تحقیرآمیز را کمی خنک کند. پاسخ خامنهای اما در نوع خود از صحبتهای ترامپ تحقیرآمیزتر بود؛ برای فهم این موضوع باید اول ببینیم خلاصه جلسه امروز او چه بود و چه پیامی به بدنه نظام مخابره کرد:
الف: الگوی ترامپ و خاورمیانهای که بدون حضور جمهوری اسلامی ترسیم کرد، طرحی شکستخورده است و راه به جایی نمیبرد.
ب: هر چه ترامپ در مورد فلاکت و بدبختی در ایران گفت دروغ است و جمهوری اسلامی «به کوری چشم دشمنان» چندبرابر پیشرفت خواهد کرد.
ج: استراتژی «صلح از طریق قدرت» دونالد ترامپ غلط است و در مورد جمهوری اسلامی جواب نمیدهد.
د: آمریکا باید از خاورمیانه بیرون رود و اسرائیل، این «غده سرطانی» باید نابود شود.
در نگاه اول خامنهای با توپ پر و با سلاح شعارهای «مرگ بر آمریکا / اسرائیل / انگلیس» جولان میدهد و جوابی قدرتمندانه به ترامپ و تغییرات اخیر در منطقه میدهد. اما زهی خیال باطل؛ بگذارید ببینیم خامنهای در سخنرانی امروزش چه چیزهایی را نگفت:
الف: صحبتی از ایجاد اختلال در روند مذاکرات با دولت آمریکا نشد؛ یعنی خامنهای همچنان به مسیر غیرشرافتمندانه و غیرعاقلانه مذاکره ادامه میدهد.
ب: خامنهای نه از «اقتدار» گروههای نیابتیاش در منطقه چیزی گفت و نه اینکه جمهوری اسلامی قصد دارد نظم مد نظر ترامپ در خاورمیانه را به آتش بکشد.
ج: رهبر جمهوری اسلامی جرات نداشت به سران دولتهای عربستان، ترکیه، قطر و امارات که مهرههای اصلی خاورمیانه جدید (بدون جمهوری اسلامی) هستند، حمله کند.
د: سر سوزنی به ابربحرانهای انرژی، معیشتی، زیستمحیطی و سیاسی در کشور اشاره نکرد؛ باید در این زمینه پاسخ ترامپ را میداد، اما جوابی نداشت.
بنابراین آنچه علی خامنهای با خیل عظیم رسانهای در سخنرانی خود به نمایش گذاشت، معنایی جز این نداشت که جمهوری اسلامی از سفر ترامپ به خاورمیانه و طرح جدیدی که دول مختلف برای منطقه ریختهاند به شدت عصبانی است؛ در عین حال کاری از دستش بر نمیآید، تغییر توازن قوای سیاسی در خاورمیانه و بیتاثیری خود در تحولات آتی را پذیرفته است و همچنان در صدد حل بحران بینالمللی خود از طریق دیپلماسی است و تا اطلاع ثانوی قصد جدی برای جنگ با طرف معینی را ندارد. البته نه هر جنگی، همه این امتیازات را دارد به دولتها میدهد که فرصت کند برای جنگ با مردم ایران و نجات بنیانهای حکومتش، با نفسی تازهتر به میدان بیاید.