پنج‌شنبه, آوریل 24, 2025
اصلیمقالاتموضوعیت عینی کمونیسم در عصر حاضر؛ گفتگوی انترناسیونال با مصطفی صابر

موضوعیت عینی کمونیسم در عصر حاضر؛ گفتگوی انترناسیونال با مصطفی صابر

به مناسبت ۳۳مین سالگرد حزب کمونیست کارگری ایران

انترناسیونال: آیا کمونیسم و جنبش کمونیسم کارگری بستری است که جامعه برای رهایی و آزادی و رفاه بخواهد به آن اتکا کند؟ کمونیسم با شوروی و چین و کشورهای بلوک شرق سابق تداعی می‌شود آیا برای جلوتر رفتن برای همان ایده‌های کمونیسمی که مارکس و انگلس و لنین مدون و برای آن مبارزه کردند، نباید راه جدیدتری را پیش رو قرار داد که مقبول همگان باشد؟

مصطفی صابر: بعد از انقلاب کبیر فرانسه و مشخصاً از اواسط قرن نوزدهم به بعد، مبارزه کارگری و در پیشاپیش آن کمونیسم کارگری تاریخاً بستر اصلی تلاش انسان‌ها برای رهایی و آزادی و رفاه بوده است. از حق رأی عمومی، حق رای زنان، آزادی‌های سیاسی و مدنی، حقوق کودک، تا کاهش ساعت کار، بیمه بیکاری و بیمه‌های بهداشتی، و خلاصه هر چیز خوبی که مدنیت و بشریت به آن دست یافته است، همه با مبارزه کارگری و آرمان‌ها و چشم‌انداز این طبقه برای رهایی بشریت گره‌خورده است.

امروز هم همین است. به‌عنوان یک مثال، شورانگیزترین نمونه‌ای که در سال‌های اخیر بشریت در جهت رسیدن به رهایی و آزادی و رفاه ارائه داده است، همین انقلاب زن زندگی آزادی است که جهان به احترام آن به پا خاست؛ از آن به‌عنوان اولین انقلاب زنانه تاریخ یاد شد و متفکران نظریه دادند که “زن زندگی آزادی” بشریت را به افقی فراتر از “آزادی، برابری، برادری” انقلاب کبیر فرانسه رهنمون می‌کند. این انقلاب اما در ماهیت اجتماعی و سیاسی و تاریخی خود جز ابراز وجود آزادی‌خواهی و برابری‌طلبی طبقه کارگر و آرمان‌هایش نیست. کافی‌ست به شعارها، بیانیه‌ها و منشورهایی که در دل این انقلاب از سوی فعالین کارگری و زنان و جوانان در کف خیابان‌ها ارائه شد دقت کنید تا آثار جنبش کمونیسم کارگری را به‌روشنی ببینید.

بنابراین، نمی‌دانم منظور از “راه جدیدتر” چیست. کمونیسم کارگری خود راه جدیدتر است. این یک جنبش اجتماعی جاری، پویا و زاینده است. هر روز باید از نو خود را بازتعریف کند با اوضاع مشخص منطبق شود تا بتواند نقش ایفا کند. البته می‌فهمم که جنبش کمونیسم کارگری کمبودها و نقاط ضعف جدی هم دارد که مانع از آن شده که برای مثال به نام خود در راس همین انقلاب زن زندگی آزادی قرار گیرد، رهبری و شرایط پیروزی آن را فراهم سازد و نمونه و الگویی ملموس از تحقق رهایی و رفاه را مقابل بشریت قرار دهد. از میان موانع و مشکلات، یک مشکل در برابر ما همین است که شما اشاره کردید، یعنی شکست جنبش کمونیسم کارگری در سال‌های ۱۹۳۰ در شوروی و روی کار آمدن سرمایه‌داری دولتی تحت نام سوسیالیسم بعد از لنین. بله در تبلیغات و تلقیات نیروهای مختلف بورژوایی علیه طبقه کارگر، همه شکست‌ها و کمبودها و جنایت‌های سرمایه‌داری دولتی تحت نام سوسیالیسم را به‌پای کمونیسم کارگری می‌نویسند و ده تا هم روی آن می‌گذارند. بعلاوه بعد از آن شکست در شوروی، کمونیسم کارگری مارکس در هیچ کشور و منطقه مهمی به نام خود قدرت را نگرفته و الگوی عملی به دست نداده است. چپ‌های رادیکالی هم که به کمونیسم روسی و چینی انتقاداتی دارند معمولاً خود ورژن‌های دیگری از سوسیالیسم بورژوایی و خرده‌بورژوایی و ارتجاعی هستند و در بهترین حالت به فرقه‌های ایدئولوژیکی منزه‌طلب و غیرسیاسی تبدیل شده و فاقد نفوذ و اعتبار اجتماعی‌اند. این‌ها مشکلات و موانعی سر راه ما قرار می‌دهد.

ولی راه‌حل این مشکل به نظر من اساساً این است که کمونیسم کارگری را به‌مثابه یک جنبش سیاسی دخالتگر، ملموس، پا بر زمین، اجتماعی و متحدکننده، به‌مثابه یک انتخاب سیاسی واقعی مقابل مردم قرار دهیم. مردم انتخاب سیاسی می‌کنند. اگر مردم ببینند که جریانی صلاحیت و توانایی اداره جامعه و تحقق خواست‌های آنها را دارد، انتخابش خواهند کرد. این شامل حال کمونیسم کارگری هم می‌شود. بخصوص در ایران که در یک وضعیت انقلابی قرار دارد و دو جنبش اصلی بورژوایی بعد از مشروطیت، یعنی ناسیونالیسم عظمت‌طلب ایرانی و جنبش ملی – اسلامی هر دو در قالب رژیم سابق و رژیم کنونی امتحان خود را پس داده و مردود شده‌اند، کمونیسم کارگری اتفاقاً شانس بسیار خوب و تاریخی دارد. راه‌حل همانا ارائه کمونیسم کارگری به‌مثابه یک انتخاب سیاسی به مردم است، که این فلسفه فعالیت‌های هر روزه ماست.

مطالب مرتبط

درباره ما