دوشنبه, نوامبر 17, 2025

تقابل روحانی و ظریف با خامنه‌ای؛ حفظ نظام در «تعامل و مذاکره مستقیم» است!

حسن روحانی در سخنانی منتشرشده به تاریخ سه‌شنبه ۲۲ مهر ۱۴۰۴، خواستار اقداماتی شد که «نوبت بعدی جنگ را عقب بیاندازد یا منتفی کند» و عملاً یک بسته راه‌حل را پیشنهاد داد: عملیات امنیتی هدفمند از جمله اشاره به لزوم بازداشت حداقل ده جاسوس درجه‌یک موساد در داخل ساختار نظام، تقویت بنیه نظامی جمهوری اسلامی، باز کردن مسیرهای تعامل و دیپلماسی با غرب و آمریکا به‌جای دوگانه «جنگ یا تسلیم»، و نیز بهبود رابطه حاکمیت با مردم.

هم‌زمان، محمدجواد ظریف در مصاحبه‌ای با روزنامه لبنانی النهار (۲۲ مهر ۱۴۰۴) تأکید کرد تنها راه خروج از بن‌بست هسته‌ای «مذاکره مستقیم و واقعی با آمریکا» است و هشدار داد «زمان الزاماً به سود ما نیست». ظریف یک هفته قبل گفته بود که مساله با غرب مانند زمان برجام دیگر فقط هسته‌ای نیست و امروز مسائل دیگری (منظور موشکی و نیابتی و …) را روی میز جمهوری اسلامی گذاشته‌اند.

این سخنان را باید در قالب حرکت‌های هدف‌دارِ سیاسی در چارچوب رقابت‌های درونی رژیم دانست. روحانی عملاً یک راه‌حل عملیاتی و سیاست‌محور برای «حفظِ کلیتِ نظام» ارائه می‌دهد و مانند ظریف پنجره دیپلماسی را بازمی‌فشارد تا هزینه‌های سیاسی وارد بر نظام جمهوری اسلامی، کاهش یابد. این راهکار هر چند برای مردم ایران پشیزی ارزش ندارد، اما برای بدنه حکومت به منزله تقابل با استراتژی کنونی خامنه‌ای است.

آن‌چه روحانی می‌گوید ارائه الگویی ترکیبی شامل اقدامات سیاسی و امنیتی برای بازسازی ساختار امنیتی در داخل و همزمان باز شدن مسیر تعامل و دیپلماسی با غرب است. او در واقع می‌کوشد راهی برای نجاتِ ساختارِ حاکمیت از دلِ خودِ نظام پیشنهاد کند.

سخنان روحانی را باید در قالب سیاست‌ورزی در جنگ قدرتِ درونی رژیم دید. تلاشی برای ارائه‌ راه‌حلی قابل‌عرضه به نخبگان و نهادهای سیاسی و امنیتی رژیم برای حفظ خود، قبل از فروپاشی توسط نیروی خارجی و قوی ماندن مقابل سیل اعتراضات در پیش جامعه.

اکنون نظام در شرایطی قرار دارد که اجماع نسبی جهانی و منطقه‌ای برای تغییر رفتارهای آن در حال شکل‌گیری است و خامنه‌ای و هسته سخت قدرت نیز تاکنون سیاست عدم تسلیم و ایستادگی و صبر را در پیش گرفته‌اند. در این شرایط، خامنه‌ای هر چند درمانده و مخفی‌شده در اعماق زمین، هنوز ستون خیمه نظام است؛ اما اینکه همه می‌دانند خط سیاسی او به ته رسیده و تسلیم و سقوط رژیم در چشم‌انداز خود است، به امثال روحانی شهامت می‌دهد تا برای نجات نظام آستین بالا بزنند و تلاش کنند در قامت سیاسی متفاوتی ظاهر شوند.

در این میان اما واقعیت و زمین بازی سیاست تمایلی ندارند که خود را با توهمات روحانی و اصلاح‌طلبان همراه کنند. در شرایطی که اکثریت مطلق جامعه خواستار سرنگونی حکومت‌اند، زیرساخت‌های اقتصادی و محیط زیستی کشور نابود شده، پرونده هسته‌ای نیابتی و موشکی رژیم در حال بسته شدن است، و تحریم‌های کمرشکن سازمان ملل بازگشته‌اند؛ پیشنهادات روحانی برای حفظ نظام، هر چند برای بخشی از حکومت امیدبخش، اما در عمل شوخی بیش به نظر نمی‌رسد.

مطالب مرتبط

درباره ما