مایساتو، گزارشگر ویژه سازمان ملل در امور حقوق بشر ایران روز سهشنبه ۲۹ مهر ۱۴۰۴ گزارش مفصلی از «سرکوب فراملی» جمهوری اسلامی منتشر کرد. او در این گزارش تاکید کرده که عمده مخالفین جمهوری اسلامی در خارج کشور که قربانیان «سرکوب فراملی» هستند، این تهدید جدی حکومتی را به نوعی «عادیسازی» میکنند. در این گزارش میخوانیم:
«سرکوب فراملی: تهدید، آزار رساندن و آسیب زدن به افراد توسط حکومتها در خارج از مرزهایشان، پدیدهی جدیدی نیست اما این اصطلاح به تدریج بیشتر شناخته میشود. تاکتیکهای بهکار رفته از سوی جمهوری اسلامی ایران در این زمینه شامل تهدید به مرگ، تلاش برای فیشینگ (دزدی اطلاعات)، کارزارهای تخریب شخصیت و حملات سایبری علیه روزنامهنگاران ومدافعان حقوق بشر است. زنان روزنامهنگار به ویژه با آزارهای خشن جنسیتزده مواجه هستند. در عین حال، اعضای خانوادههای آنها در داخل کشور از بازجوییها، مسدود شدن داراییها، اخراج از کار و بازداشت رنج میبرند. چنین اقداماتی، آزادیهای بنیادین از جمله آزادی بیان، آزادی رسانه، آزادی حرکت و حریم خصوصی را نقض میکنند.»
مایساتو در ادامه لیستی از اسناد مکاتبات اخیر درباره سرکوب فراملی جمهوری اسلامی را منتشر میکند؛ به همراه پاسخی که اخیر حکومت اسلامی برای سازمان ملل فرستاده و نه فقط از اساس سرکوب فراملی خود را انکار کرده، بلکه مدعی است که قربانی «تروریسم رسانهای» از سوی کشورهای غربی شده است. سپس مایساتو از نکات مهمی درباره وضعیت فعالیت مخالفین حکومت در خارج کشور پرده برمیدارد و مینویسد:
«همچنین لازم است به گزارشی از سازمان «خبرنگاران بدون مرز» در سال ۲۰۲۴ اشاره کنم که با بررسی ۲۸ روزنامهنگار ایرانی ساکن بریتانیا بر هزینههای انسانی این سرکوب تمرکز داشت؛ از جمله استرس بالا، هوشیاری (گوشبهزنگی) بیش از حد، تغییر در روال زندگی روزمره و پرهیز از شرکت در گردهماییها. بسیاری گفتهاند «آنقدر میترسند که نمیتوانند زندگی عادی داشته باشند». این ترس به خودسانسوری، کنارهگیری از شبکههای اجتماعی و در برخی موارد ترک کامل حرفهی روزنامهنگاری منجر شده است.
از تجربه مصاحبه با فعالان و روزنامهنگاران متوجه شدم که بسیاری از آنها تجربهی سرکوب فراملی را «عادی سازی» کردهاند. وقتی از آنها میپرسیدم آیا هدف سرکوب فراملی قرار گرفتهاند، برخی پاسخ میدادند «نه»، اما وقتی بیشتر پرسوجو میکردم، مشخص میشد که بهطور مرتب هدف تهدید آنلاین، تلاش برای فیشینگ و حملات سایبری قرار میگیرند.
آنچه برایشان «امن» تلقی میشد، از روی ضرورت بازتعریف شده بود و به نظر میرسید، عادیسازی این تهدیدها بخشی از راهبرد بقا برای ادامه فعالیتهای مهمشان باشد. ما باید این واقعیتها را به رسمیت بشناسیم و از کسانی که حقیقت را در برابر قدرت بیان میکنند، محافظت کنیم.»