غزاله اکرمی، بازیگر نقش «سوجان»، در استوریهایی نوشت که یکی از تهیهکنندگان سینما قصد تعرض جنسی به او داشته و سپس تصویری از دست زخمی خود منتشر کرد و گفت که قصد خودکشی داشته است. انتشار این روایت از خشونت و آزار جنسی موجی از همدردی و خشم را در شبکههای اجتماعی برانگیخت.
پیش از این نیز دهها بازیگر زن درباره آزار جنسی، تجاوز و سکوت اجباری در سینمای ایران سخن گفته بودند؛ فرهنگی که زن را کالایی جنسی و مطیع قدرت مردانه میخواهد و قربانی را به سکوت، شرم و حذف میکشاند.
سینمای ایران، همچون بسیاری از عرصههای دیگر تحت سلطه نظام جمهوری اسلامی، زیر سایهی ساختارهای مردسالار و کنترل مذهبی، صحنهی تداوم خشونت جنسی و تحقیر جنسیتی است.
ریشهی این وضعیت در ساختاری نهفته است که بر نرینه سالاری، مذهب و دگرجنسگرامحوری بنا شده است. جمهوری اسلامی نهتنها علیه آزار جنسی و تجاوز، کاری نمیکند، بلکه خود بزرگترین مروج زن ستیزی و فرهنگ تجاوز است. نظامی که بدن زن را کنترل میکند و وجود کوییرها را انکار. در این ساختار، زنان، کوییرها و جنسیت دیگر بهمثابه «نقص» دیده میشوند و تنها مردان، انسان کامل هستند.
پس از انقلاب زن زندگی آزادی، زنان و رنگینکمانیها، بیش از پیش در خیابان، سیاست، اجتماع، فرهنگ و هنر، سینما و شبکههای اجتماعی علیه این فرهنگ ضدانسانی برخاسته، روایت میکنند، افشا میکنند و با فریادشان نظم پوسیدهی قدرت را میشکنند. مبارزه با تجاوز و آزار جنسی از مسیر مبارزه با ساختار زنستیز و کوییرستیز جمهوری اسلامی میگذرد تا بتوانیم تغییرات اساسی و بادوامی ایجاد کنیم.
