ما همجنسگرایان، دوجنسگرایان، ترنس ها و کوییرهای ایرانی، همراه و همگام با مبارزات جامعه و جنبشهای اعتراضی جاری به دنبال حقوق برابر و انسانی خود هستیم و در شرایطی که جامعه ایران میرود تا تکلیف خود را با حکومت جمهوری اسلامی مشخص کند و هر روز بیش از گذشته، شاهد پیشروی و گسترش اعتراضات بخشهای مختلف جامعه هستیم؛ ما رنگینکمانیها نیز به عنوان یکی از بیحقوقترین بخشهای جامعه ایران که مورد تبعیض و ستم، آزار و توهین سیستماتیک و قانونی هستیم، میخواهیم در اینجا از ۴۰ سال شکنجه و آزار و تبعیضی که بر ما روا داشته شده است، سخن بگوییم و کیفرخواست خود را علیه این ۴۰ سال آزار و شکنجه و توهین اعلام کنیم؛ و درخواست محکومیت تمامی کسانی را که داریم که در این جنایات و شکنجهها و آزارها دست داشتهاند و از همه رنگین کمانیها و فعالان جنبشهای اعتراضی در جامعه میخواهیم تا با حمایت و همراهی خود این کیفرخواست را در سطح گستردهای مطرح و حمایت کنند.
ما رنگینکمانیها هر روز شکنجه میشویم و آزار و توهین میبینیم؛ زیرا از داشتن روابط جنسی همجنسخواهانه، توسط حکومت جمهوری اسلامی منع شدهایم و بابت آن مجازات های بسیار خشنی همچون اعدام، شلاق و زندان در نظر گرفته شده است و این حق مسلم و انسانی هر انسان بالغی که داشتن روابط اختیاری و آزادانه جنسی است؛ توسط قانون مجازات اسلامی جرمانگاری شده است.
ما رنگینکمانیها در این ۴۰ سال همواره در معرض خطر اعدام شدن توسط این حکومت، تنها به دلیل گرایش جنسی خود بودهایم و شکنجه ها و آزارها و جنایات مختلفی را تجربه کردهایم؛ تعداد زیادی از همجنسگرایان در دهه ۶۰ شمسی در زندانهای جمهوری اسلامی اعدام شدند و در شهرهای مختلف ایران، پایگاههای بسیج و مساجد و ائمه جمعه و سپاه و اطلاعات به طور گستردهای به کشتار همجنسگرایان و رنگینکمانیها میپرداختند؛ در شهر جهرم استان فارس، گروه مذهبی اسلامی “قنات” (۱۵خرداد) با ربودن همجنسگرایان در این شهر و سپس شکنجه و آزار و تکه تکه کردن اعضای بدن و یا شکنجههای دردناک مختلف، بدن نیمه جان آنان را در قنات های اطراف شهر رها میکردند تا از درد و خونریزی جان بدهند و بمیرند و این فضای خشونت و کشتار و شکنجه در شهرهای دیگر ایران نیز در دهه ۶۰ شمسی برقرار بود.
من رنگینکمانی هر روز در معرض انواع توهینها و آزارها و شکنجه های روحی و کلامی هستم و فرهنگ همجنسگراستیزی، دوجنسگراستیزی، ترنسستیزی و کوییرستیزی به اشکال مختلف و به طور گسترده و سیستماتیکی توسط حکومت جمهوری اسلامی و رسانهها و آموزش و پرورش و سریالها و فیلمها و تئاترها و کتابهای مختلف، بیلبوردهای شهری و….، تولید و بازتولید میشود و این امکانات تبلیغی گسترده، تبدیل به ابزاری برای ایجاد هراس، نفرت، دشمنی و نگاه منفی به رنگینکمانیها شده است و به آزار و توهین و شکنجه روحی مداوم به رنگینکمانیها دامن میزند.
ما رنگینکمانیها برای داشتن یک زندگی آزاد، مستقل و انسانی و برای رهایی از تبعیض و ستم و تهدید و ترس و خشونت و آزارهایی که جمهوری اسلامی و قوانین و فرهنگ ضدانسانی و رنگینکمانیستیز آن ایجاد کرده است، مجبور به مهاجرت از ایران میشویم و در شرایطی که دولتهای دست راستی و مهاجرستیز در آمریکا و اروپا در قدرت هستند؛ بسیاری از پناهجویان رنگینکمانی در ترکیه بلاتکلیف و در شرایط بسیار سختی به سر میبرند و انتظار برای دریافت جواب پذیرش در کشور سوم به چند سال بیشتر افزایش یافته است و در ترکیه نیز با قدرت گیری اسلامگراها، شاهد حملههای فیزیکی و آزارهای جسمی و توهینهای خیابانی به رنگینکمانیهای مهاجر هستیم.
من رنگینکمانی، در دوره بلوغ و شناسایی هویت و گرایش جنسی خود، با سختیها و مشکلات روحی مختلفی روبرو میشوم و چون حکومت جمهوری اسلامی اجازه فرهنگسازی و آشنایی خانوادهها و افراد با سایر هویتها و گرایشات جنسی را نمیدهد و تنها هویت جنسی دوگانه زن یا مرد و گرایش جنسی دگرجنسگرایانه را به رسمیت میشناسد، در معرض احساس گناه و بیارزشی، افسردگی و بیماریهای روانی مختلف قرار میگیرم.
ما ترنسها، ۴۰ سال شکنجه و آزار و توهین دیدیم، عملهای تطبیق جنسیت بیکیفیت و تنهای سلاخی شده، عقیمسازی اجباری، جلسات مشاوره طولانی و خستهکننده و در آخر همه تبعیضها و ستمها و ساختار دگرجنسگرامحور و نرمحور سرجای خود است و بعد از عمل نیز برای ازدواج و کار و محل زندگی با همان مشکلات و سختیها و تبعیضات روبرو هستیم.
من، سیاوش۲۳ ساله در خرمآباد، ترنس مردی که به دست پدرم به ضرب گلوله کشته شدم، و در زندگیم نیز هر روز آزار و شکنجه شدم، زیرا جمهوری اسلامی و فرهنگ ترنسستیزی که آن به جامعه تزریق کرده است به پدر من نیاموخت که من چه دختر باشم و چه پسر، فرزند او هستم و به عنوان یک پدر باید عشق و حمایت و محبت خود را به سویم روانه کند، نه گلوله و مشت و لگد.
من دوجنسگرا، همجنسگرا، ترنس و کوییر برای تغییر گرایش جنسی خود و طی کردن مراحل تبدیلدرمانی (درمانهایی برای تغییر گرایش جنسی افراد و یا هویت جنسی) شکنجه میشوم در حالی که تبدیلدرمانی در بسیاری از کشورهای دنیا ممنوع است و پزشکان مجاز به استفاده از آن نیستند؛ اما در ایران و با اجازه حکومت و توسط عوامل آن و پزشکان وابسته به حکومت و نهادهای نظامی، با دادن شوک الکتریکی و درمانهای غیرعلمی میخواهند تا گرایش جنسی افراد رنگینکمانی را تغییر دهند و در این بین فشار روحی و شکنجه جسمی و روانی بسیار عمیقی را باید تحمل کنند که به افسردگی و گاها خودکشی افراد تجربهکننده این درمانهای غیرعلمی میانجامد.
من رنگینکمانی آنگاه که مورد تجاوز و خشونت فیزیکی و کلامی قرار گرفتم شکنجه شدم، من شکنجه شدم و در خیابانها توسط گشت ارشاد و لباسشخصیها مورد بازجویی و توهین قرار گرفتم زیرا آنگونه که میخواستم لباس میپوشیدم و آرایش میکردم.
من رنگینکمانی شکنجه شدم آنگاه که فقط برای یک مهمانی و جشن ساده با دیگر دوستان رنگینکمانی خود، توسط پلیس و سپاهیها و بسیجیها دستگیر شدم و با انواع و اقسام فحشها و توهینها و آزارها در دوره بازداشت قرار گرفتم و سپس با ۷۰ ضربه شلاق و تعهد کتبی آزاد شدم؛ تنها به خاطر یک جشن و مهمانی با دوستان.
من رنگینکمانی شکنجه شدم آنگاه که به خاطر صدای نازک و “زنانه” خود در بسیاری از ادارات و مراکز دولتی استخدام نشدم و پس از سالها درس خواندن به خاطر اینکه به اندازه کافی مردانه نبودم، آزار و اذیت شدم و مورد تبعیض قرار گرفتم.
من همجنسگرا شکنجه شدم آنگاه که بر خلاف میلم و با فشار خانواده و اجتماع، مجبور به ازدواج با جنس مخالف شدم و درون زندگی قرار گرفتم که نمیخواستم و هر لحظه آن برای خودم و همسرم، تلخ و زجرآور بود و این زندگی ها یا به طلاق و جدایی میانجامید و یا تحمل و تلخی و سردی.
من رنگینکمانی از اینکه حقوق برابر و انسانی با دیگر افراد جامعه ندارم شکنجه شدم؛ ما رنگینکمانیها شایسته یک زندگی برابر، انسانی، شاد و مرفه هستیم.
من رنگینکمانی از دخالت مذهب در زندگی خود ضربات بسیار زیادی خوردهام و قوانین تبعیضآمیز و نابرابر و ضدانسانی که بر پایه آن به شکنجه، شلاق، اعدام و آزار و توهین رنگینکمانیها میپردازند همگی نشات گرفته از قوانین و فرهنگ مذهبی، اسلامی و سنتی هستند و خواستار سکولاریسم و جدایی دین از دولت، آموزش و پرورش، دادگستری و قوانین هستم.
ما رنگینکمانیها حداقل ۴۰ سال است که از تبعیض و ستم و نابرابری رنج میبریم و خواهان رفع هرگونه ستم و تبعیض و نابرابری در جامعه هستیم. ما به همراه دیگر بخشهای جامعه مانند کارگران، زنان، بخش عظیمی از جوانان و دانشجویان جزو هیچ بودگان و بیحقوقان جامعه هستیم. ما یک منافع مشترک و یک سرنوشت داریم. ما همواره از جنبشهای کارگری، زنان، دانشجویی، معلمان، پرستاران و دیگر جنبشهای برابریطلب و آزادیخواه در جامعه حمایت میکنیم زیرا خود را بخشی از آنها میدانیم و معتقدیم که مسیر رهایی و آزادی و برابری جامعه در اتحاد و همراهی این جنبشها با یکدیگر است.
بدین وسیله، ما رنگینکمانیها، فراخواندهندگان و امضاکنندگان این نامه، برای حداقل چهار دهه خشونت، جنایت و شکنجه سازماندهی شده قانونی، دولتی و قضایی و در یک کلام شکنجه، خشونت و جنایت سازماندهی شده حکومتی علیه رنگینکمانیها، اعلام دادخواهی و کیفرخواست کرده و خواهان محاکمه تک تک آمرین و عاملین چهار دهه رنگینکمانیستیزی در ایران، در دادگاههای علنی و عادلانه بینالمللی با نظارت مجامع مدافع حقوق انسانی هستیم. مردم ایران، و نیز رنگینکمانیهای ایران شایسته یک زندگی انسانی و یک جامعه با قوانین و حکومتی آزاد و برابر و سکولار و انسانی هستند و برای همین هدف و آرمان، در یک جدال طبقاتی و روزمره با وضعیت ضدانسانی موجود و مسببین آن به مبارزه خود ادامه میدهند.
لذا ما با مطرح کردن کیفرخواست رنگینکمانیها که برخاسته از دل جنبش رنگینکمانی و فعالین این جنبش و فعالیت جاری آنها است، با تمام قوا خواهان پایان دادن به بساط تحقیر و ظلم و ستم و شکنجه و خشونت و جنایت و بیحقوقی رنگینکمانیها و این چرخه رنگینکمانیستیزی هستیم.
ما نسبت به ابعاد گسترده ستم و جنایت علیه همجنسگرایان، دوجنسگرایان ، ترنسها و کوییرها تحت حاکمیت جمهوری اسلامی، نفی وجود و تمایلات جنسی همجنسگرایان، بیماری اعلام کردن همجنسگرایی و اعمال فشار برای انجام عمل جراحی تغییر جنسیت، تعیین مجازاتهای سنگین تا حد اعدام برای همجنسگرایی، توهین و آزار سیستماتیک، قانونی و رسمی، حکومتی و دولتی به همجنسگرایان و محروم ساختن آنها از ابتداییترین حقوق خود اعلام میکنیم که خواهان متشکل شدن رنگینکمانان و فعالین این جنبش حول مطالبات زیر برای تحقق آن هستیم:
۱. حقوق انسانی و پایهای همجنسگرایان، دوجنسگرایان و ترنسها به دور از هرگونه رفتار تبعیضآمیزی باید فورا به رسمیت شناخته شود. هرگونه نقض حقوق انسانی بر اساس گرایش و تمایل جنسی از جمله مجازات اعدام، شکنجه و زندان، برخوردهای تحقیرآمیز، محرومسازی اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی باید ممنوع شود. همه قوانین و مقررات تبعیضآمیز علیه آنها باید ملغی شود.
۲. این حق انکارناپذیر، طبیعی و انسانی همجنسگرایان، دوجنسگرایان و ترنس ها است که از روابط آزادانه و داوطلبانه جنسی برخوردار باشند، زندگی مشترک تشکیل دهند و از همه حقوق آن برخوردار شوند و هیچ تبعیضی از جمله در مورد پذیرش فرزند بر آنها اعمال نشود.
۳. همه کسانی که بخاطر گرایشات جنسی خود مورد تحقیر، توهین و فشارهایی نظیر عمل جراحی برای تغییر جنسیت قرارگرفتهاند، باید مورد حمایت قرار بگیرند و امکانات لازم برای جبران و ترمیم صدمات وارد شده روانی و جسمی به آنها فراهم شود.
۴. ما مبارزه همهجانبه با پدیده هموفوبیا و فرهنگ و رفتار تبعیضآمیز بر اساس هویت و تمایلات جنسی را امر و وظیفه خود میدانیم و برای کنار زدن این فرهنگ مجدانه تلاش میکنیم.
تشکل رنگینکمانان ایرانی
خرداد ۱۳۹۸
ژوئن ۲۰۱۹
لینک امضای کیفرخواست:
https://docs.google.com/forms/d/e/1FAIpQLSdRrPtu2XGBYKzoU2ec0K0cOMnY0JWmuAfAI_jdDmbQWlxZAQ/viewform