با فعال شدن مکانیسم ماشه از ۵ مهر و بازگشت تحریمهای سازمان ملل، بحران هستهای جمهوری اسلامی وارد مرحلهای تعیینکننده شده است. رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی، صریحتر از همیشه اعلام کرده است که جمهوری اسلامی «تمامی تعهدات هستهای خود را زیر پا گذاشته» و باید میان «همکاری کامل یا تحریمهای سنگین» یکی را انتخاب کند. او تأکید کرد جمهوری اسلامی با پنهانکاری از ذخایر اورانیوم ۶۰ درصدی خود محافظت میکند، چرا که همچنان در معرض حملات جدید قرار دارد.
در همین حال، خامنهای نیز در آخرین سخنرانیاش گفت که «نه مذاکرهای با آمریکا در کار است، نه توقفی در غنیسازی و نه هیچگونه تسلیمی.» این ایستادگی ظاهری و نمایش مقاومت، تلاشی بیهوده برای نجات نظام جمهوری اسلامی از بحران سیاسی درون حاکمیت و فشارهای جهانی و احتمال حمله نظامی است که هر روز عمیقتر میشود.
اما روزهای پیشِ رو بیش از هر زمان دیگری سرنوشتسازند. فعال شدن مکانیسم ماشه به معنای تشدید فوری فشارهای اقتصادی و جهانی بر جمهوری اسلامی است که سنگینی بار این سیاستهای جنگطلبانه و ماجراجویانه، بیش از همه بر دوش مردم ایران و طبقه کارگر خواهد بود. جنبشهای اعتراضی سیاسی و اجتماعی از کارگران و کارمندان گرفته تا زنان و رنگینکمانیها باید در این بزنگاه تاریخی برای پیشبرد مبارزات خود متحد و همبسته شوند وگرنه نتیجه چیزی جز غرق شدن بیشتر جامعه در فقر، سرکوب و احتمال جنگ نخواهد بود.
این وضعیت دیر یا زود به اعتراضات گسترده مردمی، بهویژه از دل صفوف کارگران، بیکاران و حاشیهنشینان و بیحقوقان منجر خواهد شد. اینجاست که سازمانیابی و همبستگی دیگر یک مطالبه نخواهد بود، بلکه ضرورتی حیاتی برای تبدیل خشم و اعتراض به نیروی انقلابی و خلق آیندهای انسانی بدون جمهوری اسلامی است که اثرگذاری ما کوییرها همراه با دیگر بخشهای جامعه، میتواند به تغییرات اساسی منجر شود.
