حکومت آدمکش و اعدامی، جمهوری اسلامی در میانه اعتراضات گسترده مردم ایران در داخل و خارج کشور، صبح روز ۳ بهمنماه همزمان با ناقوس مرگش “اذان”، جان محمد قبادلو و فرهاد سلیمی را گرفت. اعدام این دو زندانی سیاسی که در واقع ادامه روند چند ماهه افزایش موج اعدامها در ایران بود، با واکنش وسیع بخشهای مختلف جامعه، از زندانیان سیاسی و خانوادههای دادخواه گرفته تا معلمان و تشکلهای دانشجویی و هنرمندان و فعالین سیاسی-اجتماعی و عموم مردم آزادیخواه ایران مواجه شد. واکنشی که نه فقط بازتاب جنبش قدرتمند مبارزه برای لغو مجازات اعدام در ایران، بلکه غرش جنبش سرنگونی و انقلاب زن زندگی آزادی برای نابودی حکومتی است که عمارت ننگین خود را بر پایه چوبههای دار بنا کرده است.
علاوه بر قبادلو و سلیمی که پایانشان با قتل حکومتی رقم خورد، بیش از ده زندانی سیاسی و تعداد بسیار بیشتری از دیگر زندانیان هم در هفتههای پیش رو در صف انتظار ماشین کشتار جمهوری اسلامی هستند. هر چند که حکومت به وسیله گسترش این جنایات تلاش دارد تا در برابر مردم معترض قدارهکشی و قدرتنمایی کند، اما در واقعیت امر این اعدامها از روی استیصال و درماندگی حکومت صورت گرفته و از جمله اهدافی که از اجرای این احکام دنبال میکند عبارت است از:
الف. انتقام از معترضین انقلاب زن زندگی آزادی و تقلا برای به عقب راندن فضا و گفتمان اعتراضی انقلاب در سطح جامعه.
ب. جبران شکستهای پیدرپی خود در تحولات منطقه خاورمیانه و تشتت قابل مشاهده در صفوف نیروهای نیابتیاش (به ویژه از مقطع آغاز جنگ اسرائیل و حماس) از طریق گرفتن «انتقام سخت» از مردم ایران.
پ. آمادهسازی خود برای طوفانهای عظیم اقتصادی و سیاسی که در ماههای پیش رو در راه است و همین امروز نشانههای آن را در تغییرات قیمت سوخت، نرخ ارز، جدال بر سر دستمزدها، اعتراضات هرروزه مزدبگیران و تغییر بنیادین نظام مالیاتی میتوان مشاهده کرد.
حال این روندی که در ماههای اخیر حکومت در جهت وسعت بخشیدن به دامنه اعدام، جنایت و سرکوب آغاز کرده است، باید توسط ما مردم ایران در ابعادی سراسری پاسخ بگیرد و با گسترش اعتراضات خود با پرچم «نه به اعدام»، باید حکومت اعدامی را چنان تحت فشار قرار دهیم که با هر اعدام، دنیا را بر سر جمهوری اسلامی آوار کنیم. اما این بار، پاسخمان به حکومت باید کوبندهتر، همبستهتر و سراسریتر از قبل باشد.
در داخل کشور، در وهله اول و کوتاهمدت، باید هر تلاش حکومت برای هر مورد اعدام (به ویژه از میان زندانیان سیاسی) به کارزاری بزرگ توسط ما مردم دامن زند که با تجمع در برابر زندانها، شعاردهی شبانه، پیشبرد فعالیتهای میدانی و در صورت امکان اعتراضات خیابانی خنثی شود. در عین حال در میان مدت، گرفتن سلاح اعدام از دست جمهوری اسلامی جز با تحقق دوباره اعتراضات و اعتصابات سراسری و ایجاد همبستگی سراسری میان بخشهای مختلف جامعه و برپایی اعتصاب عمومی در کل جامعه برای به پیروزی رساندن انقلاب زن زندگی آزادی، میسر نیست. جمهوری اسلامی میخواهد با گرفتن زندگی از ما، کل آرمانهای انقلابمان را مورد حمله قرار دهد؛ در واکنش ما نیز باید با مبارزه برای به پیروزی رساندن انقلاب، از زندگی و حق حیات خود در برابر حکومت دفاع کنیم.
در خارج کشور باید در ادامه فعالیتهای صورت گرفته تاکنونی، شدت و وسعت بیشتری به اعتراضات بخشید و در عرصه بینالمللی جمهوری اسلامی را چنان تحت فشار قرار دهیم که هر تک جنایتی که مرتکب شود، با هزینههای سنگین و غیرقابل جبران روبرو شود. باید با پرچم خواستهایی چون بایکوت جمهوری اسلامی، قرار دادن سپاه در لیست تروریستی و بستن تمامی سفارتها و مراکز حکومت در خارج کشور و اخراج نمانیدگان جمهوری اسلامی؛ از یکسو تظاهراتهای بزرگی با مشارکت حداکثری ایرانیان خارج کشور و همکاری گسترده احزاب و نیروهای سیاسی اپوزیسیون در کشورهای مختلف دنیا سازمان داد؛ و از سوی دیگر با پیشبرد مستمر اقدامات مختلفی همچون دیدار با مقامات و ارگانهای دولتها یا نهادهای بینالمللی، شرایطی را در سطح جهانی ایجاد کرد که هر گونه مماشات با جمهوری اسلامی برای هر دولت، نهاد یا فردی برای او به یک رسوایی تمامعیار سیاسی تبدیل شود.
حکومت اعدام نابود باید گردد
پیروز باد انقلاب زن زندگی آزادی
سازمان جوانان کمونیست
۶ بهمن ۱۴۰۲
۲۶ ژانویه ۲۰۲۴