از روز یکشنبه ۲۶ مرداد ۱۴۰۴ شاهد اعتراضات و اعتصابات سراسری در اسرائیل به فراخوان انجمن «خانوادههای دادخواه و مفقودین» علیه سیاستهای دولت بنیامین نتانیاهو شکل گرفته است. بنا به اعلام خودِ سازماندهندگان، بیش از یک میلیون نفر در شهرهای مختلف اسرائیل به خیابانها آمدهاند؛ تنها در یکی از تظاهراتهای شبانه در تلآویو گفته میشود حدود ۲۰۰ هزار نفر حضور داشتند.
این اعتراضات، گسترهای بیسابقه از اقشار و طیفهای گوناگون جامعه اسرائیل را دربرگرفته است؛ از احزاب سیاسی چپ اسرائیل تا بخشهایی از راست میانه، از خانوادههای گروگانها تا کارگران بخشهای تولیدی و خدماتی، از هنرمندان و شخصیتهای اجتماعی تا شهروندان عادی که دیگر نمیخواهند شاهد خشونت و جنایت دولت نتانیاهو در غزه باشند.
خواست اصلی این جنبش خیابانی و سراسری در اسرائیل روشن است: پایان دادن به جنگ، آزادی گروگانها، توقف سیاست نسلکشی در غزه و تغییر مسیر کشوری که در چنگ یک دولت فاشیستی گرفتار شده که حیات سیاسی خود را در جنگهای بیپایان جستجو میکند. مردم شعار میدهند «بس کنید» و خواهان بازگشت به صلح و رهایی گروگانهای گرفتار در دست تروریستهای حماس هستند.
این اعتراضات نشان میدهد که برخلاف تصویر یکدستسازی نتانیاهو و کابینهاش، درون جامعه اسرائیل مقاومت و اعتراضی عمیق علیه دولت نتانیاهو بخاطر سیاست پاکسازی قومی فلسطینیها و پروژه «ملت واحد یهودی» وجود دارد؛ جنبشی که گرایش فاشیستی را که امروز در کابینه نتانیاهو تجلی یافته به مصاف میکشد.
در عین حال باید به تمایزی آشکار توجه داشت که دولت نتانیاهو در فلسطین در مقایسه با دیگر نقاط خاورمیانه دنبال میکند. در قبال مسئله فلسطین، دولت نتانیاهو آشکارا به سمت سیاست پاکسازی قومی، نسلکشی و خشونت بیپایان رفته؛ درست به همین دلیل همواره در مسیر مخالف راه حل دو کشوری برای مردم اسرائیل و فلسطین گام برداشته؛ سیاستی که معنای عملی آن چیزی نیست جز تداوم جنگ، بدون وجود نقطهای در پایان.
از سوی دیگر اما تا جایی که مثلا ماجرا به تحولات ایران مربوط میشود، دولت نتانیاهو با استفاده از بحران جمهوری اسلامی، توانسته مشروعیت نسبی در سطح داخلی و جهانی به دست آورد. اما همین دولتی که در پرونده جمهوری اسلامی، عملیاتهای نظامی خود را «قابل دفاع» و در راستای رفع تهدید موجودیتی اسرائیل موجه جلوه میدهد، در داخل کشورش با موج اعتراضی عظیمی روبرو است که جنایت علیه مردم غزه را محکوم میکنند و بر عدالت، اقدامات موثر برای آزادی همه گروگانها، پایان اشغالگری، توقف جنگ و ضرورت صلح، پافشاری میکنند.
این تناقض و شکاف، دقیقاً همان نقطهای است که باید مورد تأکید قرار گیرد. میتوان همزمان علیه جمهوری اسلامی و سیاستهای ضداسرائیلی و یهودستیزیاش ایستاد و در عین حال با صدای بلند جنایتهای نتانیاهو و کابینه او علیه مردم غزه را محکوم کرد. این خط سیاسیِ روشن و مستقل، راهی است که هر نیروی مسئول در خاورمیانه باید برگزیند؛ همبستگی با مردم و نه با دولتهای جنگافروز.