سلام! من مهسا موگویی، متولد ۱۳۸۲ هستم که در هفته اول انقلاب زن زندگی در اعتراضات شهرمون فولادشهر در روز ۳۱ شهریور ۱۴۰۱ توسط مامورین جمهوری اسلامی کشته شدم.
من یه قهرمان ورزشی بودم و تونسته بودم طی سالها دهها مدال مختلف تو رشتههای تکواندو، آمادگی جسمانی و دو میدانی کسب کنم. اما بیشتر از همه توی تکواندو کارم خوب بود و کمربند مشکی هم داشتم.
روز ۳۰ شهریور بود که منم مثل خیلی دیگه از مردم اومدم به خیابونها و علیه جمهوری اسلامی شعار دادم. اما یکم که اعتراضات جلو رفت چهار تا بسیجی من رو دوره کردند تا بازداشتم کنن. البته من به لطف آمادگی جسمانیام هر چهارتاشون رو با دست خالی کتک زدم و برگشتم خونه.
فردای همون روز که دوباره رفتم که توی اعتراضات شرکت کنم، ظاهرا اونها شناساییام کرده بودن و موقع برگشت به خونه یه پژو پارس سفید با کلی آدم شروع کردن به تیراندازی به سمت من.
به دلیل شدت و تعداد شلیکهایی که به سمت من کردن، من همون جا جونم رو از دست دادم. گواهی فوت من در مورد تعداد فشنگهای ساچمهای شلیک شده میگه: «در ستون فقرات او ۳۹ عدد سوراخ مدور در بازوی چپ ۳۱ و ساعد دست چپ نیز ۹ سوراخ مدور با حاشیه سوختگی دیده شده است.»
مراسم چهلم من هم روز ۱۲ آبان توی فولادشهر به صحنه اعتراض تبدیل شد؛ زنها بیحجاب بودن و همه علیه حکومت شعار میدادند.
بعد از کشته شدنم هم خانوادهام خیلی تحت فشار بودن، اما اونها ثابتقدم وایسادن و گفتن ما تا آخر دادخواه دخترمون هستیم. پدرم هم بعد از چند ماه یه پیام ویدئویی منتشر کرد و رو به حکومت جوونکش گفت:
«گناه دخترم چه بود که با دست خالی اعتراض کرد و بدنش را تیرباران کردید؟ آیا حق دختر قهرمان من این بود که با بیش از ۱۰۰ مدال ورزشی بفرستیدش زیر خاک؟»