تحولات اخیر منطقه، حمله اسرائیل به حزب الله، کشته شدن حسن نصرالله و در واکنش به آن موشکپرانی اخیر جمهوری اسلامی، حمله مستقیم دولت اسرائیل به جمهوری اسلامی را بسیار محتمل کرده است. نتانیاهو و دیگر مقامات اسرائیلی در هفته اخیر بارها اعلام کردهاند که به حمله موشکی جمهوری اسلامی پاسخ سختی خواهند داد و این بار دولت نتانیاهو در مقایسه با شش ماه قبل که به پاسخ محدودی به حمله موشکی جمهوری اسلامی اکتفا کرد، در شرایط بسیار مناسبتری برای عملی ساختن تهدیدهایش قرار دارد.
حذف حسن نصرالله و فرماندهان رده بالای حزبالله ضربهای کاری به نفوذ و اعتبار سیاسی و امکانات عملی جمهوری اسلامی و نیروهای نیابتیاش در منطقه وارد کرده است. این بار فاکتور “انتقام سخت” جمهوری اسلامی از طریق حزب الله و دیگر نیروهای نیابتیاش تقریبا تماما منتفی شده است و این زمینه مساعدی برای حمله دولت نتانیاهو به جمهوری اسلامی فراهم میکند. برخورد دولت آمریکا و سایر دول اروپایی نیز به چنین حمله ای حمایتآمیزتر از گذشته است.
در این شرایط جمهوری اسلامی با دو گزینه روبرو بود: ادامه سکوت در قبال کشته شدن اسماعیل هنیه و حسن نصرالله یا موشکپراکنی دیگری به خاک اسرائیل. هر دو گزینه به تضعیف بیشتر موقعیت حکومت در منطقه و در خود ایران منجر میشد. یکی با بیاعتباری و بی آبرویی کامل حکومت در میان نیروهای تروریست اسلامی، که به نوبه خود ضعف بیشتر حکومت در مقابل مردم را نیز به دنبال میداشت، و دیگری با تحمیل ضربه نظامی به مراکز هستهای و نظامیاش در خود ایران که نتیجه بلاواسطه این هم بهمریختگی و درماندگی بیشتر صفوفش در مقابله با مردم بود. جمهوری اسلامی گزینه دوم را انتخاب کرد؛ با این امید که با اعلام اینکه اگر اسرائیل جواب ندهد حمله دیگری صورت نخواهد گرفت، بتواند حمله احتمالی اسرائیل را منتفی کند و صورت خود را با سیلی سرخ نگاهدارد.
اما فاکتور تعیینکننده در سرانجام تنش و شرایط جنگی حاضر و حمله محتمل اسرائیل عمل و عکسالعملهای دولتهایی که خود عامل جنگ و کشتار در خاورمیانهاند، نیست بلکه واکنش مردمی است که بیش از دو سال است با پرچم زن زندگی آزادی جنگ بیامانی را برای سرنگونی جنایتکاران حاکم بر ایران به پیش میبرند. هر ضربهای به جمهوری اسلامی مبارزه مردم ایران علیه حکومت را تسهیل خواهد کرد و این واقعیت در جشن و شادی مردم در واکنش به کشته شدن اسماعیل هنیه و حسن نصرالله، به تمسخر و تحقیر کشیدن حکومت به دنبال موشکپراکنیهایش، در خیابان و مدیای اجتماعی و کل فضای سیاسی جامعه، و تداوم و گسترش اعتراضات بخشهای مختلف مردم علیرغم رجزخوانیها و فضای جنگی دستساز رژیم، خود را نشان میدهد.
تا امروز گفتمان و تنشها و عملیات جنگی بین جمهوری اسلامی و اسرائیل نه تنها تاثیر منفی ای بر مبارزه و اعتراضات بخشهای مختلف جامعه نداشته است بلکه فاکتور دیگری بوده است در دامن زدن به خشم و تنفر توده مردم علیه رژیم و تاکید دیگری بر ضرورت و مطلوبیت و مبرمیت بزیر کشیدن جنگ افروزان حاکم. مردم تا کنون نشان داده اند که در هر شرایطی جنگ خود را با حکومت به پیش میبرند و از هر ضربه نظامی و منطقه ای به جنایتکاران حاکم در جهت پیشبرد انقلاب خود سود میجویند.
اما این احتمال نیز منتفی نیست که حمله اسرائیل، به ویژه اگر با کشتار و بیخانمانی مردم همراه باشد، علاوه بر جنبه انسانی از نظر سیاسی نیز به عنوان فاکتوری علیه جنبش انقلابی مردم عمل کند. به این معنی که فضای سیاسی جامعه را تحت تاثیر قرار دهد و صورت مساله را، در خود ایران و در سطح جهانی، از سرنگونی و خلاصی از شر جمهوری اسلامی به ختم کشاکش جنگی و حملات متقابل تغییر بدهد. جمهوری اسلامی نیز احتمالا با چنین محاسباتی تن به ریسک حمله موشکی به اسرائیل داده است.
باید نیروهای انقلابی نظیر حزب ما با تمام توان خود این محاسبات و امید جمهوری اسلامی را نقش بر آب کنند. باید در شرایط جنگی امروز و در دل جنگی که فردا درخواهد گرفت با تمام قوا در داخل و خارج کشور بر سرنگونی جمهوری اسلامی تاکید کرد. حتی قطع جنگ و پایان گذاشتن به تنش و کشمکش جنگی در گرو سرنگون کردن جمهوری اسلامی در خود ایران است. خامنه ای و نتانیاهو نماینده مردم و صلح و آرامش در منطقه نیستند، بلکه عامل جنگ و کشتار و بی ثباتیاند. پایان بخشیدن به این شرایط کار مردم منطقه به ویژه مردم ایران است.
امروز در خاورمیانه دو جنگ در جریان است: جنگ میان دولت اسرائیل با جمهوری اسلامی و نیروهای نیابتیاش، و جنگ مردم ایران با جانیان حاکم در ایران. سرنوشت منطقه را این جنگ دوم رقم خواهد زد. حزب ما با تمام توان خود میکوشد در هر شرایطی بر ضرورت و مبرمیت سرنگونی جمهوری اسلامی تاکید کند و در هر شرایطی تقویت و پیشبرد و پیروزی انقلاب زن زندگی آزادی را محور فعالیتهای خود قرار دهد.
حزب کمونیست کارگری ایران
۱۱ مهر ۱۴۰۳ ، ۲ اکتبر ۲۰۲۴