در تاریخ ۱۶ تیر ۱۴۰۴، خبرگزاری فارس وابسته به سپاه پاسداران با انتشار مطلبی تحت عنوان «چرا باید تجربه اعدامهای ۶۷ را تکرار کرد؟» به ستایش علنی از سرکوب خونین هزاران زندانی سیاسی در تابستان ۶۷ پرداخت و خواهان تکرار آن جنایت تاریخی در شرایط حاضر پس از جنگ با اسرائیل شد.
این گزارش با بازخوانی روایت امنیتی جمهوری اسلامی از سازمان مجاهدین خلق، سعی دارد اعدامهای گسترده دهه ۶۰ را بهعنوان «اقدامی ضدتروریستی» تطهیر کند و با پیوند زدن آن به وضعیت امروز، برای سرکوب دوباره نیروهای مخالف، منتقد و معترض زمینهسازی تبلیغاتی انجام دهد.
اینگونه ادبیات از ناامیدی و وحشت نظام شکستخورده جمهوری اسلامی بیرون میآید. شکست تحقیرآمیز در جنگ اخیر با اسرائیل، فروپاشی اقتصادی، نارضایتی گسترده جامعه و فقدان توان مدیریت حداقلی اوضاع، حکومت را در وضعیت بحران مشروعیت و موجودیت قرار داده است. دستگاه تبلیغاتی نظام حالا دوباره به ابزار نخنماشدهٔ دهه ۶۰ برگشته است تا با فضاسازی امنیتی و تهدید به کشتار، مردم را بترساند، انتقام بگیرد و موج جدید سرکوب را توجیه کند.
«خدای دهه شصت» مورد علاقه خامنهای اما سالهاست که مرده است. نه جامعه امروز و نه جمهوری اسلامی دیگر مانند دهه شصت نیستند و توازن قوای سیاسی و اجتماعی به حالت غیرقابل بازگشت خود به نفع جامعه تغییر کرده است. جامعه ایران امروز، آگاه، جهانیشده و از نظر سیاسی و فرهنگی دگرگون است. رژیمی که در دهه ۶۰ از بیرسانه بودن جامعه، آموزش ایدئولوژیک، “بسیج میلیونی” و سرکوب بیوقفه بهره میبرد و میخواست بر مردم کنترل داشته باشد، حالا با شکافهای عمیق در ساختار داخلی خود و بیاعتمادی مطلق مردم روبروست. نه حکومت آن قدرت را دارد، نه جامعه دیگر بیصدا و تنها است.
جمهوری اسلامی به آخر خط رسیده است و طبعا تلاش خواهد کرد که برای حفظ باقیمانده پوسیده نظامش، دست به هر جنایتی بزند. اما بدون حضور و اقدام ما مردم، احتمال تشدید سرکوب واقعیست. اگر منفعل بمانیم، پروژههایی مثل «تکرار اعدامهای ۶۷» ممکن است از فاز تبلیغاتی بخشا وارد فاز عملیاتی شود. راه توقف این ماشین مرگ، نه فقط مخالفت با سرکوب، بلکه طغیان و مبارزه علیه کلیت نظام است. هر اعتراض، هر شعار، هر حرکت میدانی، نهتنها رژیم را به عقب میراند، بلکه دیوار ترس را میشکند و دیگران را به میدان میکشاند. باید ایستاد؛ با شجاعت، با امید، با خواسته سرنگونی کامل جمهوری اسلامی.