حزب اعتماد ملی، از احزاب اصلی جریان موسوم به اصلاحطلب است که همواره وفادار به قانون اساسی، رهبری و اصول نظام جمهوری اسلامی مانده و در تلاش بوده که میان خواستهای مردم و اراده حاکمیت (علی خامنهای)، نقش واسط و تعدیلکننده ایفا کند. این حزب که پس از حصر بنیانگذارش مهدی کروبی عملاً به صدای «اصلاحطلبی درونحکومتی» تقلیل یافت، حالا که جنگ ۱۲ روزه با اسرائیل مهر تاییدی بر شکست تمامی سیاستهای خامنهای گذاشته، به خود جرات داده که بار دیگر با بیانیهای ابراز وجود کند.
پیام محوری این بیانیه که اساسا خطاب به علی خامنهای و ساختار نظام جمهوری اسلامی تنظیم شده، چیزی شبیه این است: اگر میخواهید در برابر تهدید خارجی مقاومت کنید، باید با داخل (ما اصلاحطلبان) هم آشتی کنید. این پیام برای پرهیز از واکنش اوباش نزدیک به خامنهای در لایهای محافظهکارانه پیچیده شده، اما جوهر آن همان نسخه تکراری اصلاحطلبان است: مردم را ببخشید، ما را به قدرت برگردانید، و نگران ادامه بقا نباشید!
حزب اعتماد ملی در بند چهارم بیانیه خود برای پایان «جنگ و خصومت بیپایان با اسرائیل»، پیشنهاد میدهد که از طریق ایجاد تغییراتی در رویکرد جاری نظام، «شکاف میان ملت و حکومت کاهش یابد». هدف روشن است؛ بازتعریف اعتراض و خشم عمومی مردم بهعنوان نارضایتی قابل مدیریت، تا در نهایت به این نتیجه برسند که جمهوری اسلامی هنوز هم میتواند روی مردم حساب کند. این توهمات در حالی مطرح میشود که مردم ایران بارها و بارها نشان دادهاند، به دنبال تغییرات رادیکال و ریشهای در اوضاع فلاکتباری هستند که خود جمهوری اسلامی (از اصلاحطلب تا اصولگرا) بانی آن هستند. اتفاقاً همین انسداد، بیاعتمادی و سرکوب باعث شده که تودههای میلیونی، در آستانه هر بحرانی، به شکل آشکارا نابودی و سرنگونی جمهوری اسلامی را فریاد زنند.
در بند پنجم این بیانیه، حزب اعتماد ملی پیشنهاد «عفو عمومی برای کلیه زندانیان و محصورین داخلی و مهاجرین ساکن خارج از کشور» را مطرح میکند. این بند، در ظاهر حرکتی انسانی و عقلگرایانه است، اما در بطن خود فریاد شکست کامل سیاستهای علی خامنهای و جناح امنیتی-نظامی حاکم را فریاد میزند. وقتی چهرهها و اعضای حزبی که تا دیروز و در انقلاب زن زندگی آزادی، خیزش آبان ۹۸ و دی ۹۶ برای مبارزان و سرنگونیطلبان حکم اعدام میخواستند، حالا دم از «آشتی ملی» میزنند، یعنی بیم فروپاشی کامل نظام جدی است.
در عین حال، اصلاحطلبان تلاش دارند از وضعیت جاری بهعنوان اهرم چانهزنی برای بازگشت به بازی قدرت نیز استفاده کنند، نه برای رهایی واقعی مردم. پیشنهاد آزادی زندانیان و بازگشت مهاجرین، بدون هیچ اشارهای به ساختار سرکوب و تغییرات بنیادین، بیشتر به درخواست سهم در قدرت برای نجات نظام میماند تا تلاشی برای رهایی جامعه.
این بیانیه نشان میدهد که شکست خامنهای و تیمش در جنگ و سیاست داخلی، اصلاحطلبان را از لانه بیرون کشیده است. حالا که ستونهای قدرت جمهوری اسلامی، ترکهای جدی برداشته، نسخهپیچیهای فرسوده و محافظهکارانه دوباره جان گرفتهاند. اما جامعه امروز ایران دیگر به نسخههای دهه ۷۰ و ۸۰ بازنمیگردد. نه عفو نمایشی، نه بازگشت اصلاحطلبان به قدرت و نه چانهزنی پشتپرده؛ هیچکدام نمیتواند بحران جمهوری اسلامی را حل کند.
تنها پاسخ واقعی، حضور فعال مردم در خیابان، دانشگاه، کارخانه، محل کار و در همه میدانهای نبرد علیه این نظام برای سرنگونی انقلابی این نظام ضدانسانی است. هیچ آشتی با نظامی که کمر به نابودی زندگی مردم بسته، ممکن نیست. سرنگونی جمهوری اسلامی، تنها مسیر آزادی، عدالت و همبستگی واقعیست.