سمیه رشیدی، هنگام شعارنویسی در محله جوادیه در ۴ اردیبهشت ۱۴۰۴ بازداشت شد و در زندان پس از تعلل و نقص در انتقال و رسیدگی پزشکی از زندان قرچک به بیمارستان، پس از چند روز بستری در سوم مهر ۱۴۰۴ جان باخت.
خبرگزاری فارس، وابسته به نهادهای نظامی و امنیتی رژیم بهجای پاسخگویی درباره بیتوجهی پزشکی و مسئولیت مرگ یک زندانی سیاسی، پس از واکنش گسترده جامعه و فعالین سیاسی به این قتل حکومتی، وارد سناریوسازی و برچسبزنی به سمیه رشیدی شده است.
تکرار همان شیوههای قدیمی که هنگام مرگ دیگر معترض یا زندانیان سیاسی نیز دیدهایم؛ تقلیل مرگ و کشتن افراد با ادعاهایی دروغین همچون «سابقه اعتیاد»، «بیماری زمینهای» یا «وابستگی به دشمن خارجی و جریانات سیاسی خارج کشور» تا مسئولیت نهادهای حکومتی در جنایت رخ داده را کمرنگ کند. این استراتژی همزمان با فشار حقوقبشری و فشار اجتماعی شدید بر نظام برای پاسخگویی، میخواهد تلاش کند تا افکار عمومی را از اصل جنایت رخ داده منحرف کند.
جانباختن سمیه رشیدی فراتر از یک پرونده شخصی است؛ دفاع از او دفاع از یک حق انسانی بنیادین است؛ حقِ درمان، حقِ زندگی و حقِ آزادی بیان و ابراز عقیده و اعتراض سیاسی که ربطی به گرایش یا عقیده سیاسی فرد ندارد. جامعه و فعالین سیاسی در ایران نشان دادهاند که برایشان «انسان و انسانیت» مهم است، نه عقیده سیاسی افراد.
دستگاه سرکوب وقتی در برابر فشار مردمی و سیاسی قرار میگیرد، به جای پاسخگویی، به سناریوسازی متوسل میشود؛ گو اینکه اگر به زعم خود بتوانند سمیه رشیدی یا هر زندانی دیگر را «مجرم»، «اغتشاشگر» و مشابه اینها معرفی کنند (که صد البته حقیقت ندارند)، حق انسانی افراد برای بهرهمندی از خدمات درمانی سلبشدنی است. اما بیتردید این تاکتیکها نتیجهای برای حکومت در پی نخواهد داشت و نمیتواند آن را از زیر بار مسئولیت جنایتی که در زندان علیه یک انسان صورت داده، فراری دهد.