سه‌شنبه, اکتبر 14, 2025
اصلیخبریشرم‌الشیخ؛ نشستی که فقط یک طرف شرمگین داشت، علی خامنه‌ای!

شرم‌الشیخ؛ نشستی که فقط یک طرف شرمگین داشت، علی خامنه‌ای!

نشست شرم‌الشیخ در مصر روز دوشنبه ۲۲ مهرماه به ابتکار دونالد ترامپ برگزار شد و طی آن دولت‌ها و بازیگران اصلی منطقه‌ای و جهانی درباره مساله جنگ در غزه گرد هم آمدند و سندی را به امضا رساندند که مطابق آن قرار است طرح ۲۰‌ماده‌ای صلح ترامپ در غزه اجرایی شود.

آن چنان که البته انتظار می‌رفت، همچون سفر پیشین ترامپ به کشورهای عربی پیش از جنگ دوازده روزه، نشست شرم‌الشیخ نیز با گرد و خاک زیاد رسانه‌ای و زرق‌ و برق‌های تبلیغاتی برای ترامپ و دولت‌های درگیر همراه بود. گرد و خاک‌هایی که وقتی خوابید، حتما جهان خواهد دید که گردباد خاورمیانه و معادلات پیچیده سیاسی آن، طرح ۲۰‌ماده‌ای ترامپ برای صلح در غزه و به تعبیری خاورمیانه را با چالش‌های اساسی روبرو خواهد کرد.

اما وقتی جنبه‌های تبلیغاتی و رسانه‌ای شرم‌الشیخ را کنار می‌زنیم، اتفاقا حقایقی سخت و نشانه‌هایی از تغییرات جدی ژئوپولتیک در منطقه در آن نهفته است؛ نشستی که به نظر می‌رسد همه شرکت‌کنندگان در آن خود را پیروز ماجرا می‌دانند و تنها کسی که در پی آن شرمگین از ماجرا بیرون می‌آید «شیخ» علی خامنه‌ای است.

آنچه در روزهای اخیر و به ویژه در نشست شرم‌الشیخ شاهد بودیم، انتهای روندی است که خامنه‌ای و نیابتی‌هایش از هفت اکتبر آغاز کردند؛ روندی که در کنار نسل‌کشی در غزه و تحمیل رنجی غیرقابل تصور به مردم این باریکه، فروریزی عمارت موسوم به محور مقاومت جمهوری اسلامی در خاورمیانه را هم به همراه داشت؛ عمارتی که هم ستون‌های تشکیلاتی‌اش فرو ریخت و هم معماران آن به هلاکت رسیدند.

در واقع، شرم‌الشیخ در نوع خود کلید خوردن پروژه تبدیل دستاوردهای نظامی پس از حمله هفت اکتبر به دستاوردهای سیاسی پایدار و تغییر توازن قوای خاورمیانه پس از دهه‌ها بود؛ چیزی که دولت‌ها از آن به عنوان نظم نوین یاد می‌کنند، ترامپ اسمش را پایان «عصر ترور» می‌گذارد، و تاکید می‌کنند جمهوری اسلامی بدون کنار گذاشتن پروژه‌های هسته‌ای، موشکی و نیابتی جایی در آن نخواهد داشت.

به همین دلیل، دونالد ترامپ در صحبت‌های روز دوشنبه خود مکررا از جایگاه ایران در معادلات جدید خاورمیانه گفت و به روشنی جمهوری اسلامی را ترغیب کرد که به روند مذاکرات برای دستیابی به توافق جامع با غرب بازگردد؛ مذاکراتی که مختصات آن از نظر ترامپ این بود: هسته‌ای نمی‌توانید داشته باشید، نیابتی‌هایتان را کنترل کنید، یاغی‌گری موشکی را کنار بگذارید، از همه مهمتر کشور اسرائیل را برای همیشه به رسمیت بشناسید؛ آن وقت تحریم‌هایتان را برمی‌داریم و کشوری مرفه خواهید شد.

همین دلفریبی‌های سیاسی ترامپ، بلوایی در حاکمیت جمهوری اسلامی به وجود آورده؛ طیف گسترده‌ای از اصلاح‌طلبان حکومت به صف شده‌اند و به جناح خامنه‌ای حمله می‌کنند که با عدم شرکت در شرم‌الشیخ فرصت‌سوزی کردید و کل نظام را به خطر انداختید. آن طرف اما که هنوز عزادار «سردار سلیمانی» است و زخم جنگ دوازده روزه هنوز بر پیکر اوست هشدار می‌دهد که این صحبت‌های ترامپ صرفا تله‌ای است برای کشاندن جمهوری اسلامی به سراشیبی سقوط با اسم رمز صلح و توسعه.

با همه این تفاسیر، نشست شرم‌الشیخ و کلا روند اخیر صلح در غزه نشان می‌دهد که یک اجماع نسبی جهانی و منطقه‌ای برای تغییر مناسبات و معادلات سیاسی در خاورمیانه میان دولت‌ها ایجاد شده؛ اجماعی که در تلاش است با حفظ منافع بلندمدت خود دولت‌ها، موانع بر سر طرح‌ها و پروژه‌های توافق شده را کنار زند.

به نظر می‌رسد جمهوری اسلامی آخرین و بزرگترین مانع چنین پروژه‌های بلندپروازانه در خاورمیانه است که باید با آن تعیین تکلیف شود؛ چیزی که معنای آن افزایش فشارهای اقتصادی، سیاسی و حتی نظامی تا نقطه‌ای است که یا حکومت طی توافقی جامع تسلیم شود یا به تدریج در مسیر فروپاشی یا سرنگونی قرار گیرد. مسیری که البته در خاورمیانه پیچیده، می‌تواند با انبوهی از موانع روبرو شود؛ از جنگ گرفته تا انقلاب.

مطالب مرتبط

درباره ما