در جریان نشست شرمالشیخ در مصر، دونالد ترامپ رسما به جمهوری اسلامی پیشنهاد داد که اگر حاضر به پذیرش شرایط و نظم جدید در خاورمیانه هستید، آمریکا آماده است که با شما مذاکره کند و به توافقی دست یابد که بر مبنای آن حکومت اسلامی از بلندپروازیهای هستهای، موشکی و نیابتی خود دست کشیده باشد.
این پیشنهاد ترامپ که با دعوت از جمهوری اسلامی برای شرکت در این نشست هم همراه شده بود، بلوایی درون نظام ایجاد کرد که در نتیجه آن چهرههایی چون روحانی و ظریف به صورت علنی خواهان مذاکره چندجانبه (اگر نه جامع) با آمریکا و تعامل با دنیا شوند. این موضوع باعث شد که جناحها و چهرههای نزدیک به خامنهای پس از چند روز تعلل نسبی، روز جمعه به صورت هماهنگی وارد عمل شوند و پاسخی درخور به اصلاحطلبان دهند.
یک سوی ماجرا ائمه جمعه بودند که عملا همگی نمایندگان رسمی خامنهای در شهرهای مختلف کشور هستند؛ آنها همگی در خطبههای ۲۵ مهرماه خود از عدم حضور جمهوری اسلامی در شرمالشیخ تمجید کردند و حتی از آن تخت عنوان «پیروزی» یاد کردند. نماینده قم پا را فراتر گذاشت و برای خاتمه دادن به ماجرا، علیه مذاکره با آمریکا چنین شمشیر کشید: «مذاکره با آمریکا چیزی جز ذلت، حقارت و تسلیم و بی قید و شرط در برابر زیاده خواهیهای آنها نیست.»
از سوی دیگر سردار سپاه محمداسماعیل کوثری که این روزها به او عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس هم میگویند، مصاحبهای مفصل انجام داده و از مواردی سخن گفته که مشابه اظهارات کمال خرازی است و احتمال میرود به موضع خامنهای بسیار نزدیک باشد. او در این مصاحبه با «مشنگ» خواندن ترامپ میگوید:
«این که قبل از شروع مذاکرات، طرف آمریکایی برای ما تعیین تکلیف کند و نتیجه مذاکره را از قبل تعیین کند تا حتماً مذاکره به نفع آنها ختم شود، مثلاً به ما دیکته کنند که باید برنامه هستهای خود را جمع کنیم و بُرد موشکهایمان را به زیر ۵۰۰ کیلومتر کاهش دهیم، چنین مذاکرهای را ما اصلاً قبول نداریم. رئیسجمهور آمریکا غلط کرده است که گفته ما باید اسرائیل را به رسمیت بشناسیم. ترامپ اصلاً چه کسی است که اینطور برای ما تعیین تکلیف میکند؟»
در همین روز جمعه، محمدرضا عارف معاون اول دولت پزشکیان هم در سخنرانی خود در یزد گفت: «آمریکا میگوید که ایران شروط آنها را بپذیرد تا مذاکره آغاز شود ولی ما این رویکرد برای مذاکره را نمیپذیریم. آمریکا ژست حقوق بشری و موافق مذاکره نشان میدهد اما در میانه مذاکرات، حمله کرد تا ایران را تسلیم کند.»
چنین موضعگیریهای شفافی از یک سو نشانگر این است که هسته مرکزی قدرت در جمهوری اسلامی همچنان بدون ارائه گزینه آلترناتیو و راهکاری برای برونرفت از وضعیت فعلی، نه فقط حاضر به تسلیم در برابر آمریکا و اسرائیل نیست بلکه حتی با مقدمات آن یعنی مذاکره نیز سر سازگاری ندارد؛ از سوی دیگر چنین اظهارنظرهای هماهنگی آن هم در یک روز، پاسخی است به اصلاحطلبان که نظام و به تعبیری خامنهای و دارودسته، حتی حاضر به شنیدن انتقادات و راهکارهای آنها برای تعامل با غرب نیستند.
البته باید تاکید کرد که چنین وضعیت غریب، مبهم و غامضی که جمهوری اسلامی در آن قرار گرفته، ماندگار نیست و بالاخره شرایط خامنهای را به سمتی هل میدهد که باید تصمیم سخت را اتخاذ کند؛ یا در برابر خواستههای آمریکا در زمینه هستهای، موشکی، نیابتی و به رسمیت شناختن اسرائیل کوتاه بیاید؛ یا اینکه مسیر تقابل با غرب به هر قیمت را در پیش بگیرد که در این صورت حکومت را با سناریوهایی چون جنگ و فروپاشی روبرو میکند.