در آخرین روزهای مهرماه ۱۴۰۴، ذوالفقار شریفی، کودک هفت ساله اهل هُویزه در استان خوزستان، تنها به جرم نشستن روی صندلی عقب خودروی والدینش، توسط شلیک مستقیم نیروهای نظامی جمهوری اسلامی به قتل رسید.
مقامات جمهوری اسلامی در تلاش هستند تا بار دیگر این جنایت آشکار را با دلایلی چون خطای انسانی لاپوشانی کنند؛ اما وقتی یک خطای انسانی بارها و بارها تکرار میشود، نام آن ارتکاب جنایت سیستماتیک ضدانسانی است؛ مسالهای که لقب حکومت کودککُش را برای جمهوری اسلامی به ارمغان آورده؛ حکومتی که برای کودکان مظلوم غزه اشک تمساح میریزد تا با سرمایه خون آنها، تروریست پرورش دهد.
جا دارد اینجا صرفا اشاره کوتاهی داشته باشیم به نام همه آن عزیزانی که جمهوری اسلامی به شیوه مشابه با قتل ذوالفقار شریفی مرتکب شده است؛ کودکانی که فقط صندلی عقب نشسته بودند:
رها شیخی، کودک ۳ ساله اهل خمین – در تیر ۱۴۰۴ در تیراندازی بیهدف مأموران به یک خانواده چهار نفره کشته شد.
یوسف شهلیبر، کودک ۵ ساله اهل ایرانشهر – در اسفند ۱۴۰۳ در نتیجه حمله ماموران به خودور والدینش، شش گلوله در اندامهایش نشست و در بیمارستان جان باخت. مادر ۳۲ ساله باردار او نیز زخمی شد و پس از مدتی بچه دیگر او سقط شد.
مرتضی دلفزرگانی، کودک ۹ ساله اهل شوشتر – در خرداد ۱۴۰۲ خودروی حامل خانوادهاش را به ظن سرقت به رگبار بستند. مرتضی جان داد، مزدوران تبرئه شدند.
امیرعلی موسیکاظمی، کودک ۲ ساله اهل اصفهان – در اسفند ۱۴۰۱ یگان ویژه پلیس خودرو را به رگبار بست. گلولهها بدن دو سالهاش را دریدند.
کیان پیرفلک، کودک ۹ ساله – اهل ایذه – در آبان ۱۴۰۱ در اوج اعتراضات مردمی، در حمله نیروهای امنیتی در ایذه کشته شد. نظام هیچگاه، قاتلان کیان را معرفی نکرد.
رغد سواری، کودک ۳ ساله اهل اهواز – در مهر ۱۳۹۵ در آغوش مادرش، در خودروی خانوادگی، هدف شلیک مستقیم نیروهای امنیتی قرار گرفت.
مردم ایران قاتلین کودکانشان از دهه شصت تا به امروز را، نه میبخشند نه فراموش میکنند
