مدیر دفتر بهبود تغذیه وزارت بهداشت جمهوری اسلامی روز دوشنبه ۲۸ مهر ۱۴۰۴ اعلام کرد که سالانه حدود ۴۰۰ تا ۴۲۰ هزار نفر در ایران جان میبازند که نزدیک به ۳۵ درصد از این مرگومیرها بهدلیل «کمبودها و مشکلات تغذیهای» است.
همزمان، طبق دادههای رسمی مرکز آمار، نرخ تورم شهریور به ۳۷.۵ درصد و تورم نقطهبهنقطه به ۴۵.۳ درصد رسیده؛ وضعیتی که سفره خانوارهای ایرانی را کوچکتر از همیشه کرده است. کاهش مصرف لبنیات، گوشت و میوه، رشد سوءتغذیه در میان کودکان و زنان باردار، و بحران امنیت غذایی در استانهای محروم مانند سیستانوبلوچستان، کرمان و هرمزگان نشانههای آشکار این فاجعهاند.
طبق گفتهی حسن صادقی، رئیس اتحادیه پیشکسوتان کارگری، جمعیت زیر خط فقر از ۳۰ به ۴۵ درصد افزایش یافته و اگر این روند ادامه یابد، بخش بزرگی از جامعه ایران نیز به فقر مطلق سقوط خواهد کرد.
ریشه این بحران، نه در کمبود منابع، که در سیاستهای ویرانگر و جنگافروزانهٔ جمهوری اسلامی است؛ حکومتی که ثروت یک کشور را خرج مداخلهگری منطقهای و تروریسم نیابتی کرده و بهای آن را مردم با گرسنگی، بیماری و مرگ خود میپردازند. بازگشت تحریمها و فعالشدن مکانیسم ماشه، سقوط ارزش پول ملی و فروپاشی قدرت خرید را تشدید کرده و سلامت جامعه را در حال تخریب است.
هر کودک دچار سوءتغذیه، هر زن باردار که جان خود یا فرزندش را از دست میدهد و هر سالمندی که با کمبود مواد حیاتی میمیرد، نتیجه مستقیم همین سیاستهاست. تا زمانی که این نظام ضدانسانی باقی است؛ گرسنگی، فقر و نابودی سلامت عمومی، محیط زیست و جان انسانها نیز ادامه خواهد داشت. برای حفظ سلامت و نجات جان انسانها در ایران چاره ای جز سرنگونی جمهوری اسلامی باقی نمانده است.