در روزهای اخیر، مقامهای جمهوری اسلامی از احتمال مذاکره همراه با تاکید بر تداوم برنامه اتمی، موشکی و حمایت از نیابتی های تروریست خود سخن میگویند. سعید خطیبزاده، معاون وزیر خارجه جمهوری اسلامی، گفت اگر مذاکرهای با آمریکا انجام شود «قطعا مذاکرهای مسلح» خواهد بود، چون تهران هیچ اعتمادی به واشنگتن ندارد و «آماده مقابله با هر فریبی» است.
عباس عراقچی، وزیر خارجه جمهوری اسلامی، همان روز در کنفرانسی اعلام کرد که ایران «هرگز از حق توسعه فناوری هستهای و غنیسازی عدول نخواهد کرد» و این مسیر را در چارچوب «دستورات رهبری» ادامه میدهد. در مجلس هم روحالله نجابت مدعی شد جنگ بعدی «جنگ پایانی اسرائیل» خواهد بود.
این مجموعه مواضع دقیقاً نشان میدهد نظام جمهوری اسلامی در چه بنبستی گیر کرده است. ادامه برنامه هستهای، موشکی و شبکه تروریستهای نیابتی برایش حکم بقا را دارد؛ اما هر قدمی در این مسیر زیر رصد اسرائیل، آمریکا، آژانس، شورای امنیت و کل ائتلاف بینالمللی است.
جمهوری اسلامی اکنون در بدترین موقعیت سیاسی خود گیر افتاده است. اگر بخواهد مذاکره و عقبنشینی کند، یعنی پایان پروژه هستهای، محدود شدن موشکی و جمع شدن شبکههای نیابتی، چیزی که غرب، آمریکا و اسرائیل صریحاً مطالبه میکنند. اگر عقبنشینی نکند، ادامه مسیر فعلی او را به سمت درگیری مستقیم با اسرائیل و آمریکا میکشاند؛ جنگی که جمهوری اسلامی نه توان لجستیکیاش را دارد، نه پشتوانه منطقهای، نه متحدان واقعی.
با این حال، خامنهای و ساختار قدرت جمهوری اسلامی تصمیم گرفتهاند همان مسیر «عدم تسلیم و مقاومت» را ادامه دهند. مسیری که عملاً هیچ مقصدی جز تشدید تحریم و انزوا، ضربات بعدی اسرائیل و خطر جنگ ندارد و این یعنی بنبست کامل سیاست خارجی؛ بنبستی که هر طرفش فقط بحران بیشتر در کنار احتمال انفجار اعتراضات اجتماعی و سرنگونی جمهوری اسلامی است.
