سه‌شنبه, ژانویه 14, 2025
اصلیمقالاتمنصور حکمت از نگاه نسل جوان؛ گفتگوی انترناسیونال با میثم عتیق، عضو...

منصور حکمت از نگاه نسل جوان؛ گفتگوی انترناسیونال با میثم عتیق، عضو شورای مرکزی سازمان جوانان کمونیست

به مناسبت ۳۳مین سالگرد حزب کمونیست کارگری ایران

انترناسیونال: آشنایی با منصور حکمت و حزب کمونیست کارگری چه تاثیری بر ادامه فعالیت سیاسی شما گذاشت. اهمیت این انتخاب برای شما در چیست؟

میثم عتیق: به‌عنوان کسی که هم‌زمان با فروپاشی دیوار برلین متولد شدم، دوران نوجوانی‌ام با حمله نظامی آمریکا به عراق و افغانستان می‌گذشت و در دنیایی تاریک و بی‌روح چشم باز کرده بودم که نسبتاً خبری از اعتراضات مردمی نبود؛ انبوهی نقد و سؤال بی‌جواب به کارکرد جهان داشتم. همین شرایط من را در مسیری قرار داد که با انبوهی از نویسندگان و مکاتب بزرگ تاریخ برای توضیح این وضعیت آشنا شوم. در میانه این مسیر با خواندن کتاب “ایدئولوژی آلمانی” با جهان‌بینی مارکس آشنا شدم، بسیار علاقه‌مند شدم و شروع به مطالعه سایر آثار مارکس کردم.

این وضعیت پرآشوب ذهنی برای یک نوجوان دبیرستانی از قضا مصادف شد با تاسیس تلویزیون کانال جدید و از طریق آن با منصور حکمت آشنا شدم و خیلی زود شروع کردم به مطالعه آثار منصور حکمت؛ تا جایی که یادم هست اولین نوشته‌ای که از او خواندم “اسطوره بورژوازی ملی و مترقی” بود. در آن مقطع مارکس و حکمت را به‌صورت هم‌زمان مطالعه می‌کردم و برایم به شکل وسواس‌گونه‌ای مهم بود که حکمت در راستای افق دید مارکس حرف بزند. پس از اینکه نظریات منصور حکمت را تا حد زیادی پذیرفتم، رفته‌رفته شروع کردم به کنکاش در مورد جنبه دیگری از زندگی حکمت؛ یعنی فعالیت‌هایش به‌عنوان رهبری یک حزب سیاسی که گویا اسمش “حزب کمونیست کارگری” است. این شروع آشنایی من با این حزب، تاریخچه، تاثیرات و فعالیت‌هایش بود.

چه در مورد مارکس و چه حکمت، در ابتدای کار مسئله اصلی برای من جهان‌بینی و متدولوژی فکری آنها جذابیت داشت؛ اما در این مسیر جلوتر که رفتم از این فاز فاصله گرفتم و روی ابعاد اقتصادی و سیاسی ماجرا متمرکز شدم. در نتیجه شروع کردم به ارتباط‌گرفتن با حزب و برای مقطع کوتاهی هم با سازمان جوانان کمونیست فعالیت داشتم. تا اینکه به دلایلی ادامه این رابطه امکان‌پذیر نبود و برای مدت چندین سال ارتباط من با حزب به دنبال‌کردن سیاست‌ها و جهت‌گیری‌های کلان محدود شد تا زمانی که دوران دانشگاه و سربازی به اتمام رسید.

تا اینکه تصمیم گرفتم برای ادامه تحصیل از ایران خارج شوم و در آنجا فعالیت سیاسی‌ام را به‌صورت علنی در حزب کمونیست کارگری شروع کنم. به‌رغم مشکلاتی که سر راه وجود داشت همین کار را هم کردم و از سال ۱۳۹۸ فعالیت منظم و مستمر تشکیلاتی در این حزب را شروع کردم؛ بعد از مدتی وارد شورای مرکزی سازمان جوانان کمونیست و سپس کمیته مرکزی و دفتر سیاسی حزب هم شدم؛ و در بخش مهمی از این مسیر فعالیت در تلویزیون کانال جدید را هم شروع کردم. دوره‌ای که اتفاقا هم‌زمان شد با شرایط طوفانی تحولات در ایران و به‌گونه‌ای که از نظر کیفی زندگی شخصی و سیاسی من را وارد فاز تازه‌ای کرد.

اما سوای از تاثیرات شخصی و الهام‌بخشی که منصور حکمت برای خود من داشته، اگر بخواهم زندگی سیاسی حکمت را خلاصه بگویم، اینها جملات من خواهد بود:

الف: منصور حکمت در سال‌های اول بعد از انقلاب ۵۷ به سهم خود انقلابی تئوریک در چپ ایران ایجاد کرد و مضمون سیاسی و جنبشی این چپ را به فاز تازه‌ای رهنمون شد.

ب: او همچنین در پوست‌اندازی تشکیلات سیاسی چپ ایران و تأسیس حزب کمونیست ایران در سال‌های نخستین پس از انقلاب نقش ویژه‌ای داشت.

ج: بلند کردن پرچم کمونیسم، دفاع تمام‌قد از مارکس و اصرار بر “امید و خطر” سوسیالیسم در دنیای پس از سقوط شوروی که پایان کمونیسم اعلام شده بود، از دیگر کارهای درخشان منصور حکمت بود که در نوع خود به استمرار جنبش کمونیستی در ایران کمک شایانی کرد.

د: در واپسین سال‌های زندگی، مؤثرترین کار منصور حکمت به نظر من تاکید بر ضرورت تغییر ریل کامل کمونیسم در ایران و تبدیل‌شدن به یک جریان سیاسی با دامنه بزرگ تاثیرگذاری و نفوذ اجتماعی بالا با هدف تصرف قدرت سیاسی بود؛ شاخصه‌های بحث‌های او در این زمینه را می‌توان در چند بحث او به نام‌های “حزب و جامعه: از گروه فشار تا حزب سیاسی”، “جنبش سلبی و اثباتی” و “آیا پیروزی کمونیسم در ایران امکان‌پذیر است؟” به‌روشنی مشاهده کرد. ارائه این بحث‌ها گرچه تا حدی به جنجال‌های سیاسی بسیاری دامن زد، اما در نهایت حزب کمونیست کارگری را در مسیری قرار داد که به حزبی پراتیک، اجتماعی و در تلاش برای تصرف قدرت سیاسی در ایران بدل شود.

و: جنبه دیگری از منصور حکمت که حداقل برای من بسیار ارزشمند است، جنبه انسانی نقد او به سرمایه‌داری و کلاً پدیده‌هایی است که با آن روبرو می‌شود. به این معنا که ورژنی از کمونیسم که او ارائه می‌دهد، قبل از اینکه به فرمول‌ها و مضامین اقتصاد سیاسی ورود کند، مبنا و مبدأ آن بر انسان‌های واقعی، دردها، مشقات و از خودبیگانگی آنها استوار می‌شود. این جنبه شاید که یکی از برجسته‌ترین وجوه متمایزکننده منصور حکمت و کمونیسم کارگری با جریانات کمونیستی پیش از آن در سطح جهان باشد.

مطالب مرتبط

درباره ما