هر جا که سخن از به فنا رفتن جمهوری اسلامی است، نام محمد خاتمی، شیخ اصلاحات میدرخشد. درست در شرایطی که حکومت اسلامی در ضعیفترین شرایط خود در داخل و خارج کشور قرار دارد، سوپاپ اطمینان نظام روز دوشنبه ۶ اسفند ۱۴۰۳ از کنج عزلت بیرون داده شد تا با «ایثارگران و جانبازان» جنگ هشت ساله عراق دیدار کند و توصیههای اکید خود برای حفظ جمهوری اسلامی را مطرح کند. او با اینکه دل پری داشت اما ریسک نکرد و همان اول کاری گفت: «من نمیخواهم نظم کشور بهم بریزد و برای این باید اصلاحات را پذیرفت و در جهت آن حرکت کرد. اصلاحات، انقلاب نیست.»
در ادامه حتما به مهمترین نکات و پیشنهادات رهبر جنبش مرده دو خرداد میپردازیم اما پیش از آن توجه به مخاطب بحث خاتمی کلیدی است؛ سخنرانی خاتمی در میان «ایثارگران و جانبازان» انجام شده که زمانی پایگاه ایدئولوژیک و اجتماعی حکومت را تشکیل میدادند و این روزها علنا علیه نظام ایستادهاند و از ریز و درشتشان هر چه میتوانند از بدنه نظام خود را دورتر میکنند و خامنهای را مورد حمله قرار میدهند. به نظر میرسد مخاطب این سخنرانی به صورت هدفمند انتخاب شده که شاید شیخ اصلاحات بتواند این بدنه سابق را به صفوف نظام بازگرداند. و اما نکات اصلی چه هستند؟
۱. بنا به مصلحت کشور با دولت دونالد ترامپ توافق کنیم:
«آنجایی که مصلحت نظام است [ایثارگر و معتقد اصیل به نظام] حتی حاضر است مذاکره و تعامل کند. اصلاً مذاکره و تعامل به معنای تسلیم شدن در برابر باج خواهی و زورگیری دشمن نیست. بلکه برای جلب امکانات برای پیشرفت کشور است و آنچه مصلحت ملی و خیر عمومی در آنست باید تامین شود.»
۲. سیاستهای آمریکاستیزی و ضدیهود را کنار بگذاریم:
خاتمی پس از اینکه به جنایات و اشغالگری اسرائیل از روز اول قسم میخورد، از کشور اسرائیل به عنوان «واقعیت زشت» یاد میکند که باید بر سر موجودیتاش با دنیا تعامل کرد. او با خجالتی همراه با ترس، سیاست خارجی خامنهای را اینطور نقد میکند: « باید میان آرزوها (و بخصوص آرزوهای غیرقابل تحقق) با آرمان خواهی فرق گذاشت. یعنی آرمان خواهی نه تنها مخالف واقع بینی نیست بلکه باید واقعیتها را دید و با وجود واقعیتها آرمانها قابل دسترسی باشد. باید برنامه ریزی کرد برای اینکه به آرمانها رسید. آرمانها شعار نیست، و برخی شعارها هم شعارهای موجه و منطقی اصلاً نیست. یعنی چیزهایی گفته میشود که قابل دسترسی نیست. همه سرمایهها را در آن مسیر خرج کردن طبعاً نتیجه معکوس گرفتن منطقی و خردمندانه نیست.»
۳. اگر مشکل رابطه سیاسی حکومت و مردم حل نشود، از بین میرویم:
خاتمی تلویحا به خامنهای با این عبارات گوشزد میکند که اگر مردم قیام کنند موشک و سپاه به دادمان نمیرسند: «اگر موشک باشد و این سلاح [منظور مشروعیت مردمی] نباشد خود موشک هم کارآمد نخواهد بود. ممکن است شما تمام سلاحها را در اختیار داشته باشید، اما مردم حاضر نباشند در عرصه حضور یابند و از خودگذشتگی و مشارکت نکنند و سلاحها از کار میافتند. اتحاد جماهیر شوروی نمونه آن است. زمانی که حکومت از مردم جدا شود، آن حکومت دوام نخواهد داشت.»
۴. هشدار به پزشکیان، به وعدههایت عملی نکنی همین حامیان مانده اصلاحات را هم فراری میدهی:
«به هرحال وضع کشور خوب نیست و مردم هم نگاه میکنند و میگویند بعد از آمدن اقای پزشکیان بر تورم، قیمت دلار و ناترازیها افزوده شده است… دولت و رئیس جمهور محترم هم متوجه باشند که نه تنها از شعارهائی که دادهاند برنگردند و چیزهائی نگویند و کارهایی نکنند که خلاف آن شعارها است بلکه همه فکر و تلاش خود را برای عملی شدن آن اصلاحات حداقلی بکار گیرند.»
آنچه محمد خاتمی دارد اینجا دارد عملا خطاب به خامنهای میگوید، در ماههای گذشته به کرات از سوی دیگر مقامات رژیم از جمله حسن روحانی به خامنهای گفته شده؛ صحبتهایی که صدالبته نه از سر مصلحت مردم، بلکه برای جلوگیری از غرق شدن کشتی در هم شکسته نظام بر زبان جاری میشود. با این وجود، اینکه این صحبتها از زبان سوپاپ اطمینان، کارت آخر بازی و شیخ مطرود اصلاحات هم جاری میشود، خود نشانی از عمق بحرانهایی است که این روزها رژیم با آنها دست به گریبان است.
اما تا جایی که به مردم برمیگردد، آنچنان که بارها در ادبیات سازمان جوانان کمونیست تکرار کردهایم؛ سردادن شعار «اصلاحطلب اصولگرا دیگه تمومه ماجرا» در اعتراضات سراسری دیماه ۱۳۹۶، نقطه شروع دورهای است که نابودی ریشهای و رادیکال جمهوری اسلامی از طریق سرنگونی انقلابی در دستور کار جامعه قرار میگیرد. طبعا ایرادی به خاتمی نیست که ترجیعبند صحبتهایش در سی سال گذشته «اصلاح اصلاح اصلاح» است، وجود ندارد؛ اما این توصیههای خاتمی اگر به فرض محال توسط خامنهای پذیرفته شود، در اراده راسخ مردمی که کمر به نابودی رژیم بستهاند، خللی ایجاد نمیکند.