در مراسم حکومتی سالمرگ ابراهیم رئیسی، علی خامنهای بر حق غنیسازی به عنوان خط قرمز جمهوری اسلامی تاکید کرد، از طرف آمریکایی خواست دست از «یاوهگویی» بردارد و درباره ادامه روند مذاکرات اذعان کرد «گمان نمیکنیم مذاکرات به نتیجه برسد…حالا ببینم چه میشود»
این جملات، بهخوبی نشاندهندهی سیاست دوگانهایست که خامنهای در شرایط بحرانی در پیش میگیرد: یکسو به مانور کلامی ضدآمریکایی برای حفظ بدنهی وفادار نظام میپردازد و از سوی دیگر راه تعاملات پنهانی و چانهزنیهای پشتپرده را باز میگذارد.
خامنهای از روند فعلی مذاکرات «ناراضی» به نظر میرسد. او از پروژهای که قرار بود به برگ برندهی استراتژیک رژیم اسلامی در سیاست خارجی بدل شود، به پروژهای سوخته رسیده که مطابق شواهد به نظر دولت آمریکا عزمی جدی برای برچیدن آن دارد و از سوی دیگر، انتظار میرود همراهان بینالمللیاش (دولتهای چین و روسیه) نیز انگیزه کافی برای حمایت از آن را نداشته باشند.
خامنهای در تمام این سالها تلاش کرده سیاست هستهای جمهوری اسلامی را به نماد «عزت ملی» بدل کند، اما اکنون ناگزیر است هم شکست این پروژه را بپذیرد و هم عقبنشینی را در پوشش «مصلحت نظام» و «اقتدار نمایی» پنهان کند. این بار هم با سیاست آشنای «سکوت تاکتیکی»، راه را برای پذیرفتن شروط آمریکا در مذاکرات غیرعلنی باز میگذارد، بیآنکه مسئولیت این عقبنشینی را بهصورت رسمی بپذیرد.
اما آنچه در تمام این سناریوی تکراری غایب است، مردماند؛ کسانی که نه رؤیای سلاح اتمی در سر دارند و نه فریب لفاظیهای خامنهای را خورده و میخورند. همانهایی که هیچچیز این نظام را قبول ندارند و شعارشان در سطح سیاست خارجه «دشمن ما همینجاست، دروغ میگن آمریکاست» بوده و در سطح سیاستهای داخلی نیز با خواست نان، آب، آزادی، حق انتخاب، حق زندگی، نابودی آپارتاید جنسیتی، رفاه، معیشت و بریدن دست مافیای اقتصادی از زندگیشان با پرچم انقلاب «زن زندگی آزادی» به خیابان آمدهاند.
مردمی که در کف خیابان، در صف نان و دارو، در گرمای تابستان بیبرق و سرمای زمستان بیگاز و در اعتصابهای کارگری و معیشتی، مبارزهای واقعی و فرساینده را علیه نظامی آغاز کردهاند که در یک سطح با گستراندن سایه جنگ و کمک گرفتن از فضای مذاکره و در سطحی دیگر با گرسنگی و تبعیض و آپارتاید جنسیتی، سرکوب میکند.
تعیینکنندهی آیندهی ایران نه خامنهای با لفاظیهای بیاثر است و نه ترامپ با تهدید و توافق؛ بلکه نیروییست که از دل اعتصابات و اعتراضات ما مردم بپاخاسته ایران بیرون میآید.
ما مردمی که صحنهگردان این نمایش فلاکت و تبعیض و فقر نبودیم، بلکه در نظر حاکمان و ستمگران، ابزار ماجراجویی و کیسه پول در نظر گرفته میشدیم؛ اما هر باری که تاریخ فرصت داده، نقش خود را ایفا کردهایم و اینبار هم نه کوتاه میآییم و نه عقب میرویم. این بار آنچه باقی مانده، نه تحلیل بیشتر از درهای بسته، که سازماندهی برای درهاییست که باید از پایین گشوده شوند.
سبحان کاظمی
اردیبهشت ۱۴۰۴
۲۱ مه ۲۰۲۵