در پاییز ۱۴۰۲ شهر آبدانان استان ایلام، محل وقوع پدیدهای بسیار تلخ و تکاندهنده بوده که برخی از رسانهها از آن به عنوان «خودکشی سریالی دانشآموزان» یاد کردهاند. به گونهای که در مهر و آذرماه سال جاری حداقل پنج دانشآموز دختر و یک دانشآموز پسر که عمدتا در یک منطقه از این شهرستان زندگی میکردهاند، به شیوههای تقریبا مشابهی دست به خودکشی زدهاند. این فاجعه هولناک، آیینهای تمامنما از شرایط اسفناک زندگیاست که جمهوری اسلامی برای میلیونها نفر کودک و نوجوان جامعه ایران ایجاد کرده است.
با وجودی که در برخی مناطق ایران همچنان به صحبت کردن در مورد خودکشی افراد به دیدهای منفی نگریسته میشود و درباره آن مخفیکاری میشود، اما اطلاعاتی از برخی از این دانشآموزان تاکنون گزارش شده که خلاصه آن به شرح زیر است:
فائز سعادت: ۱۷ ساله، به تازگی دیپلم گرفته و آزمون ورودی درجهداری ارتش داده بود که پس از رد شدن در آزمون دست به خودکشی میزند. همسایهها گزارش کردهاند که به دلیل شرایط وخیم مالی خانواده، فائز استخدام در ارتش را تنها امید خود برای برخورداری از معیشت حداقلی میدانستهاست.
باران قمبری: دانشآموز ۱۳ ساله که پوشش مدرن و آزادانهای داشته و تیپهای اصطلاحا «پسرانه» او زبانزد بوده است. باران برای ماهها با خانواده و به طور مشخص پدرش بر سر مساله آزادی پوشش درگیری داشته تا جایی که پدرش برای مدتی تلفن همراه را از او میگیرد. پدر باران روانشناس و مادرش کارمند بانک هستند. در پی تداوم این درگیریها با خانواده، باران خودکشی میکند.
افروز عبداللهی: دوست صمیمی باران قمبری بوده است که جزییات زیادی از زمینههای خودکشی او در دسترس نیست؛ تنها میدانیم که روابط عمیقی با باران داشته و اخیرا هم در روابط دوستانه آنها مسائلی وجود داشته. یک هفته پس از خودکشی باران، افروز هم جان خود را میگیرد.
ساناز قمبری: او دختر عموی باران بود که در روز مراسم چهلم ساناز دست به خودکشی میزند. ساناز کنکوری بوده و از نظر درسی هم سطح خوبی در میان همکلاسیهایش داشته. اما او مدام نگران این مساله بوده که با توجه به سطح پایین امکانات مدارس استان ایلام و مافیای آموزشی که حکومت ایجاد کرده، نتواند به رشته و دانشگاه مورد نظرش ورود پیدا کند.
آنیتا نوری: دانشآموز ۱۷ ساله و هممدرسهای ساناز و باران قنبری بود. او دانشآموز زبده سال آخر دبیرستان در مدرسه خود بوده و دوست داشته در کنکور دندانپزشکی قبول شود. پدرش مدیر مدرسه و مادرش کارمند هستند. او پیش از خودکشی روی کتاب شیمی خود برای پدر و مادرش طی یادداشتی نوشته بود: «شرمنده که برای شما فرزند خوبی نبودهام.»
… عبدالهی: دختر دانشآموز سال دوم دبیرستان بوده که او هم به تازگی دست به خودکشی زده است. تا این لحظه جزییات بیشتری از او در دسترس نیست.
گفته میشود که این افراد دست به خودکشی زدهاند؛ اما دقیقتر این است که بگوییم این جانهای عزیزی که دیگر در میان ما نیستند، کودکان و نوجوانان قربانی جمهوری اسلامی و جامعه وحشتانگیزی هستند که دانشآموزان در آن نه در زمان «حال» چیزی برای از دست دادن دارند نه در «آینده». این دانشآموزان همگی همکلاسیهای ساریناها، نیکاها و کیانها هستند که در خیابان به قتل نرسیدند، بلکه قتل حکومتی آنها خاموش و زیر لایههای مختلف فرهنگی، اجتماعی و خانوادگی مدفون شده است.
دانشگاه سنگر آزادی و برابری ضمن ابراز همبستگی و همدردی عمیق با خانوادهها و دوستان این دانشآموزان جانباخته، جمهوری اسلامی را عامل و زمینهساز خودکشی این دانشآموزان و سایر شهروندان میداند. با این حال برای این پدیده مهم و توقف آن باید کاری کرد؛ در وهله فردی، خانوادهها و نزدیکان میتوانند نقش مهمی در ادراک و تعامل صحیح با این نوجوانان داشته تا احتمال خودکشی آنان کاهش یابد. اما از آنجا که ریشه مشکل جای دیگری است، در وهله اجتماعی و سیاسی باید مبارزه و تلاش برای سرنگونی جمهوری اسلامی و پیروزی انقلاب زن زندگی آزادی را با تمام توان گسترش داد تا در هیچ نقطهای از ایران دیگر شاهد نباشیم که کودکی زیر بار فشارهای کمرشکن جهنمی که جمهوری اسلامی برای آنها ساخته، دست به خودکشی زنند.
دانشگاه سنگر آزادی و برابری
۳ دی ۱۴۰۲
۲۴ دسامبر ۲۰۲۳