سلام به شما. من یک پسر همجنسگرای ایرانی به نام مرتضی هستم. حس میکنم انگار من تنها توی این دنیا با این حس به دنیا اومدم و هیچ کدوم از اطرافیانم ذرهای از احساسی که من دارمو ندارن. اکثر هم سن و سالام و حتی پسرهای کوچیکتر همکلاسی، همکار و فامیل، ازدواج کردن و هر سال مخصوصا ایام دورهمی، یلدا یا عید که میشه همه بهم میگن امیدواریم امسال داماد بشی. ولی مگه میشه؟
چطوری وقتی حسی وجود نداره با یه دختر ازدواج کنم؟ چند سال؟ تا آخر عمر؟ اگه ازدواج کنم با احساس و گرایشم چیکار کنم؟ الان که مجردم و فقط خودمم، تنهام و سر قرار نمیرم و موندم چیکار کنم؛ وای به روزی که متاهل هم بشم! اگه نتونم زندگی کنم و برم دنبال یه همجنس و از فامیلای همسرم باشه و منو بشناسه چی؟
تازگیا به جایی رسیدم که دلم نمیخواد سکس داشته باشم، دلم یه رابطه عمیق عاطفی احساسی میخواد، ولی کو؟ کجاس اون کسی که مثل من فکر کنه؟ تا حرف میزنن قبل از اینکه بپرسن اسمت چیه، میپرسن پوزت چیه! همه چیز که سکس نیست، سکس و گرایش جنسی خب بخشی از زندگی ماست، نه همش؛ اینو باید بفهمیم. باید مراقب جامعه، بقیه و خودمون باشیم. همش خودخواهی خودمحوری.
بنظرم ما گیهای ایرانی خیلی درگیر خودمون و حس خودمون شدیم و حواسمون نیست که زندگی، جامعه، اقتصاد، سیاست چیه؛ از خودگذشتگی، فداکاری، همکاری، اتحاد، اعتماد. اینا رو باید درونمون بیدار کنیم وگرنه یا همه زندگیمون میشه سکس یا هیچوقت حقی بهمون داده نمیشه. تا خودمون تغییر نکنیم که نمیشه نگاه جامعه را تغییر داد.
دی ۱۴۰۳ – دسامبر ۲۰۲۴