تحریریه تشکل رنگینکمانان ایرانی
خامنهای روز چهارشنبه ۶ دی ۱۴۰۲ در دیدار با جمعی از زنان طرفدار نظام، به تشریح هر چه تمامتر به مسئله زن پرداخته و تلاش کرد سیاستها و استراتژی کلان جمهوری اسلامی درباره مسئله زن را توضیح دهد تا رهنمونی باشد برای عملکرد آنها و همچنین نیروهای سرکوب در مقابله با قدرت عظیم جنبش زنان در سطح جامعه.
با این وجود، بنا به پیوند تنگاتنگ میان جنبش زنان و رنگینکمانیها، بخشهایی از صحبتهای خامنهای به طور ویژه به مسئله همجنسگرایان اختصاص پیدا کرد که نکات حائز اهمیت زیادی را در خود دارد. پیش از آنکه به اهمیت و تحلیل این صحبتها بپردازیم، گوشهای از این اظهارات سمی کوییرستیز خامنهای را با هم میخوانیم:
« همجنسبازی به عنوان یک شیوهی مترقّی شناخته میشود که اگر کسی انکار کرد، به عنوان یک فکر عقبافتاده، یک شخص عقبافتاده، یک ملّت عقبافتاده تلقّی میشود؟ چرا؟ هم در محیطهای سیاسی ترویج میشود، [هم در] محیطهای اجتماعی ترویج میشود؛ رؤسای جمهور، مسئولان کشورها آن را ترویج میکنند و بعضیها افتخار میکنند که ما اینجوری هستیم! چرا؟ این چه منطقی دارد؟ چرا در محیطهای بیمبالات غربی، مسائل جنسی سهجانبه یا چهارجانبه روزبهروز افزایش پیدا میکند؟ همهی چیزهایی که خانواده را منهدم میکند، روزبهروز در غرب دارد افزایش پیدا میکند. همهی این چیزها منهدمکنندهی اساس خانواده است؛ آزادی جنسی و افراط در گسترش تعرّضات جنسی، خانواده را منهدم میکند… از یک ایرانی، مثلاً یک مسئول ایرانی که در فلان مجمع بزرگ اروپایی یا آمریکایی شرکت کرده، میپرسند آیا شما با همجنسبازی موافقید، اگر بگوید نه، او را هُو میکنند! علّتش چیست؟ این چه منطقی دارد؟»
در اینجا اول باید از شما مخاطبین دعوت کنیم که خشم خود را از این حجم نفرتپراکنی فرموله شده علیه رنگینکمانیها کنترل کنید تا بتوانیم در آرامش از میان صحبتهای خامنهای، نکات مهمی را استنتاج کنیم. به نظر میرسد اهداف اصلی خامنهای از صحبتهایش علیه رنگینکمانیها این موارد باشد:
الف: هشدارها و گزارشات مقامات و ارگانهای ریز و درشت جمهوری اسلامی در مورد عروج جنبش رنگینکمانی در ایران و نفوذ این جنبش بر لایهها و جنبشهای مختلف جامعه، به گوش خامنهای هم رسیده و در نتیجه او تلاش میکند آبی بر این آتش رنسانس جنسی در ایران بریزد و طرفداران نظام را بار دیگر دعوت به این مهم کند که در برابر این روند باید ایستاد.
ب: خامنهای به درست و با ظرافت هر چه تمامتر میداند گر چه مساله زن به ویژه از شروع انقلاب زن زندگی آزادی از مهمترین جبهههای جنگ حکومت با مردم است و انقلاب جنسی یکی از محورهای اعتراضات جاری در جامعه ایران است؛ اما این موضوع به زنان محدود نیست و گفتمان برابری و رهایی زنان فورا پای مساله آزادی و برابری همه شهروندان مستقل از جنسیت و گرایش جنسیتی را وسط میکشد. در نتیجه خامنهای در برابر هوادارانش تلویحا اعلام میکند که جمهوری اسلامی علاوه بر زنان، با رنگینکمانیها هم در جنگ است و نباید از این جبهه مهم غافل شد.
پ: نکته مهم دیگری که خامنهای روی آن دست میگذارد «حفظ کیان خانواده» آن هم بر مبنای ارزشهای قرون وسطایی اسلامی است. او در بخشهای دیگر صحبتش به تفصیل روی این موضوع دست میگذارد که جمهوری اسلامی باید تمامی عناصر و فاکتورهایی که «بنیان خانواده» را تهدید میکنند، از سر راه بردارد. بنابراین از آنجا که میداند نفس طرح شدن گفتمان رنگینکمانی در یک جامعه، ارزشهای انسانی و روابط مدرن جنسی و عاطفی میان افراد را جایگزین سنتها و نظامهای پوسیده خانوادگی میکند، تلاش میکند روی خطر کوییرها و اساسا گفتمانهای جنبش رنگینکمانی در راستای انهدام «بنیان خانواده»، انگشت بگذارد.
ت: خامنهای با اشاره تلویحی به مثال تحقیر و هو شدن احمدینژاد در آمریکا وقتی که در دانشگاهی مدعی شد «در ایران همجنسگرا نداریم»، نسبت به گسترش یک روند جهانی در حمایت از رنگینکمانیها انتقاد میکند و ادامه این وضع را غیرقابل قبول میداند. او به خوبی آگاه است، روندی که در دهههای اخیر در راستای حفظ حقوق رنگینکمانیها در کل دنیا آغاز شده، برای حکومت خطرناک است و در معاهدات، پیمانها و کنوانسیونهای بینالمللی گریبان جمهوری اسلامی را میگیرد.
با همه این تفاسیر، گذشته از محتوای قابل انتظار نفرتپراکنانه صحبتهای خامنهای علیه کوییرها، نفس اینکه بخشهای مهمی از صحبتهای خامنهای در دیدار با زنان طرفدار نظام را باید مثبت تلقی کرد. این اظهارات سمی خامنهای، نمایانگر وحشت تمام عیار حکومت از رشد جنبش رنگینکمانی در ایران است که حتی عالیترین مقام حکومت مجبور میشود در رابطه با این جنبش و گفتماناش صراحتا اعلام موضع کند و در مورد آن هشدار دهد. نباید فراموش کرد که این صحبتهای خامنهای از دهان خیمه نظام حکومتی در میآید که انکار هویت، قتل، تجاوز، شکنجه و تحقیر همجنسگرایان، دوجنسگرایان و ترنسها از خصایص ماهوی آن محسوب میشود. اکنون خامنهای فهمیده که «دوران بزن دررو تمام شده» و دیگر برای توقف رنگینکمانیها، مسیرهای قبلی جواب نمیدهد و حکومت باید تمهیدات تازهای بیاندیشد.