افتتاحیه المپیک پاریس در میانه انبوهی از هیاهو، تحسین، جنجال، اعتراض و انتقاد برگزار شد. در افتتاحیه المپیک پاریس برای اولین بار در تاریخ برگزاری این مراسم، درگ کویینها حضور و نقش پررنگی داشتند. حضور افراد ترنسجندر و همچنین شکستن چارچوبهای جنسیتی همراه با بوسههای همجنسگرایانه و بیان جنسیتی کوییر از موارد مورد تحسین این مراسم بود.
این مراسم شگفتانگیز با حضور هنرمندان حامی حقوق افراد الجیبیتیکیو+ مانند سلن دیون و لیدی گاگا باعث شد تا افراد کوییر نیز مانند بقیه جامعه، نقشی در این مراسم داشته باشند و چیزی را مشاهده کرد که میتوان آن را رواداری و نمایش تنوع حقیقت نام گذاشت.
در این بین تصویری از الهههای یونانی و اساطیر باستان که مشابه تابلوی شام آخر مسیح بود منجر به نقدهایی در مورد تمسخر مذهب و مسیحیت شد که اسقفهای مسیحی فرانسه هم در واکنشی آن را توهینآمیز دانستند. تمسخر و نقد مذهب، تقدسشکنی و حق آزادی کفرگویی یکی از ارزشهای جامعه فرانسه از زمان جمهوریت است که میتوان آن را در کاریکاتورهای مجله شارلی هبدو در نقد دین و حتی کسانی چون محمد پیامبر مسلمانان هم دید.

این ساختارشکنی و نگاه پیشرو افتتاحیه المپیک در فرهنگ و ادبیات، نمایش و تئاتر، در سیاست هم خود را به معرض نمایش گذاشت. آنجا که سر بریده ماری آنتوانت ملکه لویی شانزدهم به عنوان نماد پایان سلطنت و استبداد، بخشی از اپرا را در مراسم افتتاحیه المپیک پاریس، اجرا میکرد. این بخش نمایش در واقع اشاره به تحولات انقلاب کبیر فرانسه در ۱۷۸۹ داشت که در آن پایان سلطنت به نقطه شروع جمهوری و قدرت مردم تبدیل شد. البته ذکر این نکته ضروری است که برگزارکنندگان مراسم صراحتا اعلام کردهاند که استفاده از المان ماری آنتوانت را نباید به عنوان تبلیغی برای گیوتین یا هر ابزار کشتار دیگری تعبیر کرد.

داستان زمانی جالب میشود که بدانیم همه اینها تصادفی رخ نداده است و کارگردان هنری نمایش افتتاحیه، توماس ژولی فردی همجنسگرا است و از نقطه نظر فکری به گرایش پیشرو جامعه تعلق دارد. او به صورت تمام قد از نمایش خود در برابر انتقادات دفاع کرد و گفت «من میخواستم مراسمی برگزار کنم که [گروههای مختلف را با هم] آشتی دهد و ارزشهای جمهوری ما را نیز تأیید کند.» این کارگردان کوییر همچنین نقد سیاسی خواندن این نمایش را پذیرفت و با اشاره به جهانی که با جنگها از هم پاشیده، علت استفاده از المانهای سیاسی در نمایش خود را چنین توضیح داد: «از لحظهای که در مورد خود صحبت میکنیم، سیاسی هستیم.»

در ایران اما راستها، مذهبیها و سلطنتطلبها به این مراسم حمله کرده که اشتراک نظر همه آنها عمدتا حول چرایی نمایش ترنسجندرها و کوییرها، چندشآور بودن بوسههای همجنسگرایانه و تمسخر مسیحیت و عیسی بود. این جریانات ارتجاعی، آن چنان تاختند که در اوهام خود مراسم افتتاحیه را به توطئهای جهانی برای ترویج همجنسگرایی، نفوذ چپها در جهان و دستهای مخفی پشت پرده برای شکستن مرزهای جنسیت و تقدسات مذهبی نسبت دادند.
از آنجا که تمسخر مسیحیت و نقد آن پدیده تازهای در اروپا نیست و اوج این حملات در عصر روشنگری و قرن هجدهم رخ داد؛ عجیب به نظر میرسد که برخی بعد از گذشت ۲۰۰ سال هنوز نقد و تمسخر مسیحیت را امری عجیب و شوک آور میبینند. انگار نه انگار که این متحجرین در قرن بیست و یکم و بر شانه چند سده مبارزات درخشان بشریت برای رهایی و برابری زندگی میکنند.
اما به تصویر درآوردن و حضور ترنسجندرها، درگ کوئینها و کوییرها در این مراسم و نشان دادن تنوع و رواداری یک جامعه مدرن و امروزی، امری ابتدایی است که متاسفانه رسوب تفکرات و فرهنگ مذهبی در بین برخی ایرانیان و نگاه مردسالار نرمحور با سویه های عمیق همجنسگراستیزی، ترنسجندرستیزی و کوییرستیزی، این نقدها و پیشداوریها را ایجاد میکند. این نیروهای عقبمانده اپوزیسیون که گاه و بیگاه زنستیزی و هموفوبیای خود را به عینه نشان میدهند، باید قویا نقد شوند و در بستر اصلی سیاسی ایران به حاشیه رانده شوند.

با این وجود، دنیای امروز متعلق به این مرتجعینی نیست که گذشته را به مردم وعده میدهند، بلکه آینده از آن بخشهای رادیکال و پیشرو با مواضع انسانی و برابریطلب است. آینده برای کسانی است که همچون توماس ژولی، کارگردان هنری افتتاحیه المپیک، هدف کار خود را به این زیبایی توصیف میکند: «من از دوران کودکیام با مفهوم متفاوت بودن سر و کار داشتم زیرا قربانی سرکوب بودم. من همیشه میخواستم از طریق تئاتر با این ناملایمات مبارزه کنم، تئاتری که منحصر به فرد بودن هر انسان را ارج مینهد.»
مطلبی از تحریریه تشکل رنگینکمانان ایرانی – ۸ مرداد ۱۴۰۳