«من مریم حسنیام، دختر مهدی حسنی.
مردی که به جرم اندیشه آزاد ، با حکم اعدام روبهرو شد.
پدرم را در سلولها حبس کردند، اما نمیتوانند او را از یادها پاک کنند.
ما هر روز برای آزادیاش میجنگیم، و هیچ چیزی نمیتواند صدای حقیقت را خاموش کند.»
۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴
یک وجه مهم در مبارزه علیه اعدام و برای آزادی زندانیان سیاسی، این است که افرادی از خانواده و نزدیکان آنها پا جلو بگذارند و به تریبون دادخواهی این زندانیان سیاسی تبدیل شوند؛ اقدامی که باعث میشود توجهات عمومی به شکل خیرهکنندهای به پرونده عزیزانشان جلب شود و همین مساله هزینه زیاد سیاسی برای حکومت برای اجرای احکام اعدام و زندان میتراشد.
اتفاقا به همین دلیل است که دستگاههای سرکوب جمهوری اسلامی همواره در تلاش هستند تا از طریق تهدید، تطمیع و وعدههای پوچ، خانوادههای زندانیان سیاسی را وادار به سکوت کنند تا در مورد عزیزانشان اطلاعرسانی کنند؛ موارد زیادی بوده که خانوادهها تسلیم همین فشارها شدهاند و اطلاعرسانی از پرونده محکومین به روزها و ساعات پایانی پیش از اجرای حکم اعدام، کشیده شده است؛ زمانی که دیگر برای نجات جان عزیزانشان بسیار دیر شده بود.